فمینیسم
در منطق میگویند تعریف باید جامع همه افراد و مانع اغیار باشد. فمینیسم همچین تعریفی ندارد نه تنها تعریف کاملی ندارد بلکه بر سر اینکه فمینیسم اصلا چیست اتفاق نظری وجود ندارد عده ای آن را جنبش می نامند بعضی نهضت بعضی آیین و بعضی دیگر نظریه. تنها حرف قطعی که میشود راجع به فمینیسم گفت این است که موضوع فمینیسم زنان است و هدفش بهبود وضعیت زنان.
حال دراین اوضاع نظری آَشفته عده ای به مخالفت وعده ای دیگر به موافقت با فمینیسم پرداخته اند. با آنهایی که موافق فمینیسم هستند کاری ندارم چه اینکه گستردگی عجیب فمینیسم باعث شده است که موافقان زیادی از طیف های گوناگونی داشته باشد و مصداق بارز این مصرع که هرکسی از ظن خود شد یار من...
آنچه بیشتر هدف این یادداشت است مخالفان فمینیست است. سوال مهم این است که این مخالفت دقیقا به کدام قسمت فمینیسم مربوط میشود؟
به نظر میرسد مخالفان چند دسته اند؛ عده ای به نتایج و عملکرد و راه حل هایی که فمینستها تا به حال داشته اند توجه کردهاند و در کنار نکات مثبتی که یافتند نکات منفی زیادتری هم پیدا کرده اند. دسته دوم به اعتقادات و مبانی فکری ایراد گرفته اند. برای مثال مخالفان فمینیست های مسلمان. تقریبا میتوان گفت همهشان(فمینیست مسلمان) به جای آنکه اسلام را مبنا قرار دهند و فمینیسم غربی را تعدیل کنند برعکس عمل کرده اند و هرجای اسلام که به مذاقشان خوش نیامده را با رویکردی فمینیستی تغییر داده اند. دسته سوم هم افرادی هستند که کلا با منشا فمیینسم و غربی بودنش مشکل دارند.
هر سه مخالفت هم نادرست به نظر میرسد. اینکه با امری مخالفت کنیم که آن امر آنقدر منعطف است که خیلی چیزها درونش جای می گیرد و تابع شرایط و موقعیت و افراد میشود منطقی به نظر نمیرسد. چه آنها که برچسب فمینیست را روی افراد مخالف نظرشان میچسانند، چه آنهایی که در بین کلامشان چند بار جمله «من فمینیست نیستم ولی...» یا «من مخالف فمینیسم هستم اما...» را استفاده میکنند، چه آنهایی که آنتی فمینیسم راه انداخته اند. همه شان فقط با عینک بدبینی فمینیسم را دیده اند یا از ترس برچسب خوردن اینطور حرف میزنند.
به پاراگراف اول این متن برگردیم. اگر فمینیسم درمورد زنان است و هدفش بهبود شرایط زنان آیا پیامبر اسلام اولین فمینیست تاریخ نبوده است؟ آیا نمیخواهیم بعد از سالیان دراز دست از این خطکشی ها برداریم و از سطح فاصله بگیریم و به عمق برویم و بعد با هم گفت و گو کنیم و اوضاع را بهتر کنیم؟ عیبی دارد اگر یکی از ما به یک فمینیست مسلمان ناب تبدیل شود؟!
سلام
اتفاقا برخلاف نظر شما معتقدم تعریف فمینیسم، بستر ظهور و آثارش مشخص هست.
و جسارتا این که می فرمایید هدف فمینیسم بهبود شرایط زنان است ساده انگاریست.
فمینیسم در بستر اومامیسم و لیبرالیسم به وجود آمده. فمینیسم لیبرال رو یک نحله از فمینیسم می دونن اما اگر فلسفه لیبرالیسم رو بدونیم متوجه نسبت فمینیسم و لیبرالیسم میشیم.
اومانیسم یک پارادایمه با مفاهیم خاصی که داره، حقوق بشر و... حق در این پارادایم معنای خاص خودش رو داره. و وقتی در فمینیسم یا در اعلامیه حقوق بشر حرف از حق می زنیم، معنای این واژه در تفکر اومانیستی با تفکر خدا محوری زمین تا آسمان فرق داره.
حق انسان/زنان/مردان در نگاه اسلامی تابع حق خداست
اما در اومانیسم انسان محوره و حق، با محوریت انسان و خواستش تعریف میشه.
مهمترین تفاوت نگاه ما با فمینیسم در فهم مفهوم حقوق هست.
علاوه بر نکات بالا، وقتی یک مفهوم رو می خواهیم بررسی کنیم سه تا سؤال می پرسیم، چیستی برای فهم ماهیت و ذات، چرایی برای فهم اهداف و چگونگی برای فهم روش رسیدن به اهداف.
وقتی این ها مشخص شد می تونیم به تعریف جامعی از یک مفهوم برسیم.
اسلام در مسئله حقوق زن با فمینیسم هم در چیستی، هم در چرایی و هم در چگونگی تعارض داره.
توضیح این ها مفصله و واقعا نمیشه در بخش نظرات توضیح داد.