جهان یک زن

من هدهدم، صفیر سلیمانم آرزوست

جهان یک زن

من هدهدم، صفیر سلیمانم آرزوست

سلام خوش آمدید

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خرده فرهنگ» ثبت شده است

اگر مطالعات زنان خوانده باشید یا اگر چند کتاب فمینیستی خوانده‌باشید، مهمتر آنکه حرفهای چند فعال زن را دنبال کرده‌باشید متوجه می‌شوید که کلیدواژه آنها «پدرسالاری» و «قرائت مردانه» است. اولش برایتان جالب است، شما را به فکر وادار میکند و می‌پذیرید که این حرف تا حدودی درست است. جریان وقتی خسته‌کننده و مبتذل می‌شود که پای این دو واژه همه‌جا باز می‌شود؛ برای هر مشکل و مسئله اجتماعی بازگو می‌شود. آنقدر که آدم از این همه تکرار تحلیل دم دستی و ساده حوصله‌اش سر می‌رود و دنبال تحلیل دقیق‌تر و موشکافانه‌تر می‌گردد.آنقدر موارد استفاده و تعمیم دادن این مفاهیم زیاد است که گاهی به جای هم استفاده می‌شوند. مثلا در موضوع «علل علاقه کمتر زنان به مباحث اجتماعی و سیاسی» گفته‌می‌شود که قرائت مردانه از این مباحث موجب این امر شده‌است. در حالی که پیش از قرائت مردانه که تاحدی تاثیرگذار است به این امر توجه نمی‌شود که این عرصه‌ها عرصه‌هایی مردانه است. مردانه بودن موضوع پیش از تفسیر کردن مردانه است. البته بنده دارم از «هست ها» صحبت میکنم نه «بایدها»؛اینکه باید چگونه باشد مطلب دیگری است. نکته بعدی این است واقعا این قرائت مردانه پایانش کجاست؟ تا کجا می‌خواهد ادامه داشته‌باشد؟ انسانیت پس چه می‌شود؟ اگر آنقدر مرد بودن یا زن بودن مهم است پس تعریف انسان زن با انسان مرد هم باید متفاوت باشد. پس هیچ فهم، درد، احساس مشترک نباید باشد. و آن وقت چه کسی قرار است به ما بگوید فهم زنانه از زندگی بهتر است یا فهم مردانه؟! درحالی که در منابع دینی ما جنسیت امری عرضی است یعنی در خلقت اول انسانی به وجود آمده‌است و دوم مرد یا زن شده‌است. از طرفی با این نگاه ما فقط چیزی را می‌توانیم بشناسیم که آن را زیسته‌باشیم یا تجربه کرده‌باشیم در حالی که اینگونه نیست. حتی در همین مبحث مورد نظر نیز با این نگاه هیچ‌وقت نباید در علم‌ روان‌شناسی دنبال شناخت جنس مقابل باشیم. چون امکان شناخت وجود ندارد.وقتی عیب زنان را نمی‌گوییم و همه‌چیز را می‌اندازیم گردن مردان و پدرسالاری و قرائت مردانه وضعیت از این هم بدتر خواهدشد. کمی هم تیزی انتقاد را به سمت زنان بگیریم. زنان خودشان خودشان را محبوس کرده‌اند؛ در خانه و خانواده و خرید و مد و زیبایی و دکوراسیون و آرایش و حجاب و ... خودشان را گیر انداخته‌اند‌. وقتی فکر و ذهن و عمل مدام در چیزی دست و پا بزند تو دیگر نه حوصله و نه وقت مسائل دیگر را داری...

  • هانیه معینیان

جامعه امروز ایرانی بلد نیست مرد تربیت کند، مردی نه به صدای کلفت است؛ نه به هیکل تنومند و نه به قد بلند. مردانگی بیشتر از هرچیزی با مسئولیت هم‌معنی است. اصلا «قوامون علی النسا» تمامش مسئولیت است. اینکه امروز همه‌مان حداقل چندتایی مرد دیده‌ایم که اصلا مرد نیستند تمامش به خاطر تربیت است. شاید همان روزی که « مادری» را بیش از حد بزرگ کردیم و «پدری» را کمرنگ کردیم به این چیزها فکر نمی‌کردیم. به این که تربیت مادرانه تنها، پسران لوس، تی‌تیش مامانی تقدیم جامعه میکند که حالا خودشان را هم نمی‌توانند مدیریت کنند چه برسد یک خانواده را. 
فضای شهری و مدرنیته به اندازه کافی آدمها را لوس کرده‌است ما دیگر بیش از این لی‌لی به لالای‌شان نگذاریم...
پی‌نوشت: این متن زمانی به ذهنم آمد که دوستم داشت چند مورد از خواستگاری های جدید و رفتارهای جدیدتر و ناز! و شیک آنها را برایم تعریف میکرد...
 

  • هانیه معینیان

 

شاید اگر بدانید این متن درباره رومیناست اصلا مطلب را نخوانید. نه به این خاطر که قتل رومینا اهمیت ندارد، به این خاطر که در این چندوقت زیاد راجع‌به رومینا نوشته شده‌است و هرکسی هم سعی کرده از ظن خودش یار رومینا شود. من هم بارها خواستم مطلبی بنویسم ولی پشیمان شدم‌. ولی اینبار موضوعی به ذهنم رسید که به نظرم آمد باید آن را بیان کنم.

سایت «زنان امروز» لیستی از زنانی که سرانجامی شبیه رومینا داشتند را بازگو کرده‌است. زنانی از گوشه و کنار ایران که از طرف نزدیکانشان به قتل رسیده‌اند همه‌شان هم رسانه‌ای شدند البته هرکدامشان به شرایط جامعه و انتخاب سردبیر و زور رسانه در زمان خودش گسترش یافتند و دیده‌شدند ولی قطعا هیچ‌کدام اندازه رومینا‌ تاثیرگذار نبودند. آن قتل‌های گذشته را فراموش کردیم، رومینا را هم چندوقت دیگر فراموش می‌کنیم. به نظر می‌رسد جنجال رسانه ای در این امور راه به جایی نمی‌برد جز اینکه عده‌ای خودشیرینی کنند و عده‌ای عقده‌گشایی کنند. در اموری که ریشه در سنت و باورهای مردم دارد استفاده از قانون کوتاه‌ترین و آسان‌ترین راه است که خیلی راه به جایی نمی‌برد. این اعمال از فرهنگ نشئت می‌گیرد حذف آن هم به فرهنگ نیاز دارد نه قانون‌.
پدری که فرزند خود را می‌کشد آیا قانون مانع این کارش خواهدشد؟ کسی که به خاطر آبرو، فرزندی که عزیزتر از جان است را می‌کشد آیا هنگامی که داس را می‌خواهد بردارد چوبه دار مانعش می‌شود؟

«آبرو» یعنی سرچشمه قتل، ریشه در باورهای مردم دارد، ریشه در فرهنگ مردم. ما نیاز به فرهنگ‌سازی داریم. نیاز به فرهنگ‌سازی در باب خانواده قوی و کارآمد و امن. خانواده باید درست کار کند؛ باید کارآمد باشد؛ پدر باید پدر باشد، مادر،مادر و فرزند هم فرزند؛ باید محل امنیت باشد نه اینکه یک دختر برای تامین امنیتش از خانواده فرار کند و به قانون پناه ببرد...

حالا اگر خانواده‌ای کاملا راه را به خطا رفت باید چه کار کرد؟! آیا قانون می‌تواند حال خراب آدم‌های یک خانواده را خوب کند؟ آیا اگر رومینا به قتل نمی‌رسید اصلا ما باخبر می‌شدیم از رومینا و رفتار پدر رومینا و...؟ 
خیلی از قتل‌هایی که اتفاق افتاده در روستا بوده اگر اعتقاد داشتیم به اینکه دین فقط راهی برای آخرت بهتر نیست بلکه راه دنیای بهتر هم هست آن‌وقت زندگی دینی را محدود به مسجد و نماز جماعت و جمعه و نمی‌کردیم. اگر می‌گذاشتیم دین در همه جنبه‌های زندگیمان وارد شود، اگر مسجد را مثل زمان پیامبر ملجا و پناهگاه مردم می‌دانستیم، اگر مسجدهایمان پررونق بود، اگر چندتا از آن مبلغان روحانی به آن روستاها رفته‌بودند، اگر در بین مردمشان زندگی کرده‌بودند، اگر برایشان از عزیز بودن زن و رحمت بودن دختر می‌گفتند، اگر پناه مردم روستا می‌شدند، اگر قاضی مردم روستا می‌شدند، اگر خانه‌شان محل رسیدگی به دعواهای روستا بود، اگر همه به اسمشان قسم می‌خورند، اگر پدر رومینا دردش را به آن روحانی باصفای روستایشان گفته‌بود، اگر رومینا دردودلش را به روحانی روستایشان گفته‌بود شبیه آن زن که از ترس همسر به امام علی پناه برده‌بود، آن وقت شاید هیچ رومینایی به قتل نمی‌رسید ...

*حدیث نبوی: ما بُنَی بِنَاءً فِی الإِسْلَامِ أحَبَّ اِلَی اللهِ عَزّوَجَلَّ مِنَ اَلتَّزْوِیجِ

 

  • ۲ نظر
  • ۱۳ خرداد ۹۹ ، ۰۲:۲۶
  • هانیه معینیان

 

 

چندی پیش این پوستر همه جا پخش شد و سروصدای زیادی به پا کرد. اهمیت دادن و نوشتن از یک موسسه کوچک باعث دیده شدنش میشود. چیزی که کاملا اتفاق افتاد؛ تعداد کانال این موسسه آن هم در ایتا طی چند روز به سرعت بالا رفت. ولی آنچیزی که باعث شد در اینباره بنویسم مطالب کانال این موسسه بود.

اولا: صحبت از چند همسری در شرایط امروز مانند صحبت کردن از کودک همسری است! وقتی جامعه در امری دچار بحران شده است همه دغدغه‌مندان باید آن را حل کنند نه موضوع دیگر را. امروز ازدواج جوانان در سن ازدواج بحرانی‌ست که همه باید به آن بپردازند.

ثانیاً: این موسسه در بیان دلایلش برای چندهمسری، متوسل به آمار شده‌است. و با مقایسه آمار دختران و پسران با فاصله سنی پنج سال به این نتیجه رسیده است که جز سه گروه اول در بقیه گروه ها تعداد دختران بیشتر از پسران است. واقعا این نوع تحلیل برای ازدواج و امری که فاصله سنی مشخصی ندارد خنده‌دار است. چه اینکه میتوان قضیه همسان همسری و غیر از آن بزرگتر بودن دختر( در سنین بالای ۲۵ و فاصله معقول) را مطرح کرد که اتفاقا آمار میگوید تعداد دختران از ۳۰ سال به بعد بیشتر می‌شود. نکته بعدی اینست که اگر قرار باشد ما براساس همین روش پیش برویم و فاصله سنی پنج سال را در نظر بگیریم آن وقت تعداد دختران 20-24 سال نسبت به پسران 25-29 سال کمتر میشود! آن وقت با این گروه سنی که تعداد پسرانش کمتر است چه باید کرد؟!!!

ثالثا: چیزی که از همه تعجب مرا بیشتر کرد پوستری بود که در کانال گذاشته شده بود با این تیتر « تعدد زوجات یعنی هیچ مذکری از راه حرام به طبیعت خود (چند همسری و تمایل به زنان متعدد) نمی‌پردازد و هیچ زن و دختری بدون سرپرست و حامی و تکیه‌گاه و سرپرست نمی‌ماند » جملاتی با نهایت تناقض‌. قسمت اول کاملا غربی و قسمت دوم کاملا اسلامی. جالب اینجاست گردانندگان کانال که هرازچندگاهی مطلبی از شهید مطهری در این باب می‌گذارند نظر شهید مطهری در این مورد را نادیده می‌گیرند. شهید مطهری معتقد بودند چند همسری جزو طبیعت مرد نیست بلکه برخاسته از شرایط اجتماعی ست و این سخن برگفته از تفکر غربیانی چون ویل دورانت و ... است که چندزنی یا بسنده نکردن به یک زن را جزو طبیعت مرد می‌دانند .

 

 

  • هانیه معینیان

 

 

چندی‌ست فعالان فرهنگی اشاعه چندهمسری بساط خود را از وبلاگ و وبسایت و امثالهم به تلگرام هم کشانده‌اند. البته بنده به شخصه لیاقت حضور در این گروهها را که برای زنان متاهل ایجاده شده‌است نداشته‌ام! ولی طبق شنیده‌هایم از افراد موثق و طبق گفته‌هایشان در وبلاگ و وبسایت چند نکته را عرض می‌کنم؛ نکته‌هایی که بیشتر جنبه اجتماعی و خانوادگی دارند، نه مذهبی و شخصیتی که این دو مقوله خودش یک مطلب جداگانه می‌طلبد.

 

:small_orange_diamond: این افراد فعال در عرصه فرهنگ مدعی هستند که برای فرهنگ‌سازی برای زنان متاهل این گروهها را ایجاد کرده‌اند؛ حال سوال این است که آیا شما اصلا معنی فرهنگ را می‌دانید که ادعای ساختنش را دارید؟! فرهنگ امری است که به صورت تدریجی و آرام و در جامعه‌پذیری افراد یا تربیت خانوادگیشان به وجود می‌آید. آیا ترغیب کردن مردان به گرفتن زن دوم اسمش فرهنگ‌سازی است؟! اجبار زنان برای راضی شدن به اینکه همسرشان زن دوم بگیرد و آوردن استدلال‌های بعضا بی‌منطق چطور؟! اینکه سریع همه مردان را به اقدام ترغیب کنیم چطور؟! فکر کرده‌اید با دو روز یا دو سال یا حتی پنج سال زنانی که یک عمر تک‌همسری را دیده‌اند راضی می‌شوند به اینکار؟! پس لطفا یا ادعایتان را عوض کنید یا روشتان را.

 

:small_orange_diamond:لطفا سری به سازمان آمار ایران بزنید. در حال حاضر نه تنها تعداد دختران مجرد بیشتر از پسران مجرد نیست بلکه تعداد پسران مجرد بیشتر است ولی تعداد زنانی که به تجرد قطعی رسیده‌اند(بالای چهل سال) نسبت به مردانی که به تجرد قطعی رسیده‌اند( بالای چهل و پنج سال) بیشتر است. پس آقایانی که به سن تجرد قطعی نرسیده‌اند و تازه بعضا زیر سی‌سال هم هستند نگران اوضاع وخیم و ناگوار و دهشتناک کشور نباشند!

 

:small_orange_diamond:آقایانی که واقعا دلشان به درد آمده و غصه دختران مجرد برایشان خواب و خوراک نگذاشته‌است! و قطعا به این نتیجه رسیده‌اند که باید زن دوم بگیرند و همسرانشان را هم به هر زر و زوری راضی کرده‌اند، اجر و ثوابشان در این است که از بین دخترانی که به تجرد قطعی رسیده‌اند، مثل دختران مجرد بالای چهل سال روستایی که مردانشان به شهر مهاجرت کرده‌اند، یا زنان بیوه‌ای که وضع مالی نامناسبی دارند و بعضا دو یا چند بچه دارند، یا خانم‌های سن بالایی که ظاهر مناسبی ندارند یک نفر را انتخاب کنند.

 

:small_orange_diamond:کمی هم دلتان برای آن مردان مجردی که سنشان همینطور بالا می‌رود ولی ازدواج نمی‌کنند بتپد. بروید برای آنها فرهنگ‌سازی کنید؛ به جای کار کردن روی زنان متاهل بروید روی مردان مجرد کار کنید و بدانید قطعا این کار بیشتر به نفع جامعه است زیرا تعداد پسران مجرد و دخترانی که باید با آنها ازدواج کنند بیشتر از افرادی است که به سن تجرد قطعی رسیده‌اند.

 

:small_orange_diamond:از یکی از مشاوران محترم شنیدم که زنی پنجاه یا شصت ساله که همسرش زن دوم گرفته‌بود آن هم با اجازه خودش، الان حال و روزش به جایی رسیده که نشسته غش می‌کند... در بین فرهنگ‌سازی‌هایتان کمی هم به فکر آینده و خانه و خانواده و فرزندان زنی باشید که قرار است همسرش زن دوم بگیرد؛ به فکر سلامتی‌اش، فکرهایش، تربیت فرزندانش، روانش، خانه‌اش...

  • هانیه معینیان


من ولنتاین را دوست ندارم؛ دوست نداشتنم هم ربطی به غربی بودنش ندارد اگر از چین و ژاپن و مالزی هم می‌آمد باز هم دوستش نداشتم به دو دلیل:
یک: اگر جهانی شدن (البته اگر بخواهیم مثبت نگاه کنیم) بگذارد، قرار است فرهنگ‌ها و خرده‌فرهنگ‌ها وجه تمایز ملیت‌ها و قومیت‌ها و کشورها باشد؛ که از گذشته‌های دور یکی از علل سفرها مخصوصا به خارج از مرزها، آشنایی با فرهنگ و آداب و رسوم یک ملت خاص بوده است. اینکه جهانی شدن (گرچه در یک جریان یک سویه نه دوسویه!) باعث شده‌است همه‌مان، همه‌ی مردم دنیا یک شکل شویم به نظرم چیز مضحک و مسخره‌ای ست. قرار است من در سوئد چیزهایی را ببنیم که در چین نمی‌بینم و در هند آیینی را ببینم که در برزیل نمی‌بینم؛ و همین جهان را زیبا می‌کند؛ همزیستی آدم‌هایی با خرده‌فرهنگ‌ها وفرهنگ‌های مختلف در کنار هم. چرا کمک می‌کنیم به این یکسان‌سازی آدم‌ها؟! بگذاریم ولنتاین بماند برای آنهایی که این روز جزو فرهنگشان است؛ چه افسانه، چه واقعیت. بگذاریم کریسمس بماند برای مسیحیت. آخر چرا می‌خواهیم اعجاز و زیبایی و اعجاب را از همه‌جا برداریم؟ بگذاریم بعضی چیزها دست نخورده درهمان جای خودشان باشند و ما فقط نگاهشان کنیم و لذت ببریم.

دو: ما جدا از خرده‌فرهنگ‌ها، دو فرهنگ اصیل و قدیمی داریم؛ فرهنگ اسلامی و فرهنگ ایرانی. این دو به اندازه‌ی کافی غنی و کامل هستند که لازم نباشد دستمان را سمت دیگری دراز کنیم. قومی، ملیتی، کشوری فرهنگ جای دیگر را برمی‌دارد و لب‌و‌لوچه‌اش آویزان می‌شود که خودش تهی باشد، خالی باشد. ما که این همه دلیل داریم؛ ما که این همه آیین داریم؛ ما که یلدا داریم، ما که نوروز داریم، ما که اعیاد مهمی مثل روز زن و میلاد حضرت زهرا و روز مرد و میلاد حضرت علی را داریم. جای روز عشق خالی است در تقویم‌هایمان؟! خیلی خب؛ برویم در همان دو فرهنگ اصیلمان بگردیم یک روز را انتخاب کنیم. یک روزی که یک علقه‌ای هم به آن داشته باشیم. روزی که بدانیم به خاطر چه‌کسی یا چه‌جریانی این روز نام‌گذاری شده‌است؟ روزی که یا ایرانی بودنمان را به رخ بکشیم یا مسلمان بودنمان را.

بگذاریم وقتی پس‌فردا بچه‌مان ازمان پرسید "روز عشق یعنی چی" یک لبخند بزنیم و بنشانیم‌ش روی پایمان و شروع کنیم به تعریف کردن روایت ایرانی و اسلامی خودمان نه تعریف کردن از کشیش روم باستان ...

  • هانیه معینیان

بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا...