جهان یک زن

من هدهدم، صفیر سلیمانم آرزوست

جهان یک زن

من هدهدم، صفیر سلیمانم آرزوست

سلام خوش آمدید

منصور

چهارشنبه, ۱۵ دی ۱۴۰۰،
من و همسرم بدون اینکه بدانیم پانزدهم دی سالگرد شهادت «شهید ستاری» است، دیشب در روزهای آخر اکران فیلم «منصور» به سینما رفتیم. منصور برای یک کارگردان اولی قطعا فیلم خوبی‌ست ولی برای من که می‌خواهم روایت دقیق، زیبا و شیرینی از منصور ستاری ببینم فیلم متوسطی است. خوب است به این خاطر که نه شعاری‌ست که حوصله‌ات‌ را سرببرد، نه بازی بازیگرانش بد است که توی ذوقت بزند. خوب است چون فیلم برای دهه شصت است ولی گویی مفاهیمش برای ایران امروز است. ولی با همه این احوال من دوست داشتم فیلم، شهید ستاری را با ذره‌بین دقیتری موشکافی کند؛ امکانش هم فراهم بود. برخلاف «چ» حاتمی‌کیا که امکان شخصیت‌پردازی بیش از این «چمران» را نمی‌داد، آنقدر که ماجرای پاوه خودش حساس و پرکشش بود و حاتمی‌کیا هم خیلی خوب روایت کرده‌بود.
 
اینها به کنار، اگر قرار بود وجهه کاری و مدیریتی شهید به نمایش گذاشته شود چه نیازی به آن دو سکانس بد حضور همسرش بود؟! و همچنین چه نیازی به سکانس اول فیلم؟! در کل فیلم، فقط در سه سکانس کوتاه «زن»  حضور دارد و در هر سه آنها تصویر منفی از زن ارائه می‌شود! همسر شهید ستاری فردی تصویر می‌شود که موقعیت همسرش را و از همه مهمتر موقعیت جنگ را به درستی درک نکرده، از طرفی تلنگرهای منفی هم به همسرش می‌زند! و با این احوال  اعتراضی از سوی خانواده شهید به فیلم مطرح نشده!  سورنا ستاری در جایی گفته‌بود فیلم را قبل از اکران نمی‌بیند تا مبادا نظرش تاثیری بر روند فیلم بگذارد. بعد از دیدن فیلم هم جز تشکر از عوامل حرفی به میان نیاورده. نمی‌دانم؛ شاید این دو سکانس واقعی است، شاید هم نیمه واقعی است و درست روایت نشده‌است ولی در هر صورت به همسر این شهید بزرگوار برای این روح بلندشان و اعتراض نکردنشان(با اینکه همه‌مان دیده‌ایم چقدر اعتراض مردمی به فیلم و سریال و بعد توقیف فیلم وسریال به حق یا ناحق زیاد است) غبطه می‌خورم.
 
با همه این احوال من منصور را دوست داشتم چون مرا با شهید مظلومی آشنا کرد که بارها از اتوبانی هم‌نام او گذشته‌بودم ولی ذره ای نمی‌شناختمش. هیچ‌وقت هم کسی آن را جلوی چشمم نیاورده‌بود. با شهیدی که چقدر جایش و جای آدمهای شبیه او در این روزگار خالی‌ست. شخصی که به تنهایی و به قول خودش بی اسلحه  «ما می‌توانیم» را با دست خالی و در روزهای پر التهاب جنگ و تحریم معنا بخشید ولی ما هنوز بعد از این همه سال و در روزهای تحریم بدون جنگ حتی به آن باور هم نداریم چه رسد عمل...
  • هانیه معینیان

نظرات (۵)

  • مهتاب ‌‌
  • چقدرر حرفاتون همونایی بود که منم دوست داشتم بنویسم. تنها چیزی که می‌خوام اضافه کنم اینه که فیلم یه جورایی تصویر یه شخصیت بی‌منطق از شهید ستاری نشون داده بود؛ در صورتی که همون بی‌قانونی یا بی‌اعتنایی به قانون می‌تونه طوری تصویر بشه که منطقی باشه.

    پاسخ:
    خداروشکر :)
    موافقم باهاتون. یک جاهایی برای من هم عجیب بود. کلا فکر میکنم این فیلم به شدت دنبال تابوشکنی در این ژانر بوده!
  • بی‌نام/ قابل انتقال به غیر
  • سلام. چند نکته از زاویه خودم عرض کنم:

    فیلم اساساً روی وجه خارج از خانه شهید متمرکز بود و طبیعی بود که نقش خانم ها رو کمتر نشون بده.

    درباره تصویرسازی از همسر شهید، موافقم که بد ترسیم شده بود. درباره همسر شهید ستاری چیزی نمیدونم؛ اما شخصیت هایی رو میشناسم که مسئولیت های مشابه داشتن/ دارن و همسرشون مدل فیلمی همسر شهید ستاری در فیلم منصور بوده؛ حتی بی درک تر و نپخته تر. بنده حتی شهدایی رو میشناسم که در منزل آسودگی نداشتن از دست همسرانشون. شهیدی رو دقیقاً میشناسم که درددل میکرد از اوضاع منزل و حتی وویس درددلشون رو هم همچنان نگه داشتم روی لپ تاپم.

    همسر شهید ستاری حتماً انسان شریفی بودن و هستن. اما این نکته هم هست که واقعا نقش همسر یک شهید صاحب مقام و مرتبه های بالا در کشور، میتونه در واقعیت به همین تلخی و یا تلخ تر باشه. بنده نظرم اینه که حتی لازمه برای الهام بخشیدن به همسران و مادران کشورمون، اینا روایت بشه که برخی از بزرگان این مملکت، سر کارشون از هزار نفر می کشیدن و در منزل هم که می رسیدن دریغ از درک و فهم و آرامشی که نیاز داشتن.

    و البته تأکید میکنم که این موارد، یک در هزاره. عمدتاً همسران شهدای ما، فهمیده و الگو هستند، از جمله همسر شهید ستاری. ولی جای تمرکز بر روی اون نوع روایتی که عرض کردم هم خالیه. خصوصاً از جنبه فرهنگی که به دختران و همسرانمون نشون بده پشت صحنه شغل همسرانشون چه خبره. حالا نظامی یا غیرنظامی.

     

    ممنون بابت مطالب خوبی که می نویسید. بنده با رغبت می خونمتون و لذت می برم از انصاف، فهمیدگی و زاویه ی نگاهتون. این حد از انصاف و این میزان از درک و فهم رو در طول سالیان وبلاگ نویسیم بسیار معدود دیدم. موفق باشید.

    پاسخ:
    سلام و ادب 

    من اصلا نگفتم چرا خانم ها رو کم نشان داده بلکه گفتم چرا این شکلی نشان داده؟ یعنی اگر همسر شهید را جدا کنیم آن زن اول داستان که به شهید حمله میبرد تنها زن است. آن هم با آن حضور حمله ای! منظورم این بود که اصلا زن را حذف میکردید به جای اینکه اینطور نشان دهید 

    بله وجود دارد. قطعا همه خوب نبودند. ولی بنده با همه ارادتی که به شهدا دارم دلیل نمیشود که همه کارهایشان را صحیح بدانم. خوب است از این طرف ماجرا نشان داده شود ولی آیا از آن سمت هم نشان داده می‌شود؟ زنی که همسرش مدام نیست، با بچه های کوچک و زندگی پر استرس چه زمانی به تصویر کشیده میشود؟ اصلا میتوان به تصویر درآورد؟! بله. همسران شهدا ممکن است خطا داشته باشند ولی خود شهدا هم ممکن است در زندگی خانوادگی خطا داشت باشند. مگر ما ازین موارد در زمان پیامبر نداشتیم؟ 

    نکته بد ماجرا اینجاست که همسر شهید ستاری اینطور نبوده! یکی از دوستان که کتاب زندگیشان را خوانده بودند گفتند اصلا اینطور نبوده و بسیار همسر همراهی داشتند! حالا چرا فیلمش اینطور شده خدا عالم است.


    در مورد بند آخر هم واقعا لطف دارید. بسیار سپاسگزارم که مطالعه می‌فرمایید 
  • بی‌نام/ قابل انتقال به غیر
  • سلام و احترام

    بنده منظورم این بود که فیلم متمرکز بر تلاش شهید در خارج از خانه بوده و طبیعیه که کمتر به نقش و شخصیت‌پردازی خانم‌ها توجه کنه. بنابراین زن قصه افتضاح و دور از حقیقت از آب دراومده.

    حتی بخوام بیشتر توضیح بدم، می‌تونم بگم در نقش خارج از خانه هم فقط روی پروژه‌ی موج تمرکز داشت و اصلاً به نقش و شخصیت‌پردازی شهید در اداره‌ی سال‌های پایانی جنگ، فرماندهی نیرو، مسئله‌ی سربازی جوون‌ها که شهید ستاری روش کار کرده بود، و خیلی مسائل دیگه توجهی نکرد. دیگه چه برسه به این‌که نویسنده بخواد وقتشو صرف شخصیت و نقش خانم‌های پیرامون شهید بکنه. (درست یا غلط بودن موضوع رو کاری ندارم. می‌گم هدف فیلم نقش شهید ستاری در پروژه‌ی موج بود و به‌نظرم خیلی هم این بخش ماجرا رو خوب درآورده بود.)

     

    درباره‌ی قسمت دوم، همینایی که می‌گید هم عالیه. این روی سکه هم باید روایت بشه. هم ابعاد غلط شهدا نشون داده بشه، هم همسرانشون. حتی روی برخی از فرزندان شهدا هم می‌شه حرف زد که چه کردن و کجا رفتن.

    دقیقاً مشکل ما اینه که توی این روایت کردن‌ها کاملاً به یک نتیجه‌ی از پیش تعیین‌شده می‌رسیم: یک شهید با مختصات انسان عالی و یک همسر همراه و درجه یک که کلی سختی کشیده.

    از این جنبه‌ی نگرش، همسر شهید ستاری بسیار شریف هستن و چه‌قدر بزرگوارند که این طرز روایت رو بخشیدن، ولی فیلم منصور از معدود کارهایی بود که حداقل کلیشه‌ی همسر همراه رو به هم زد.

     

    در قسمت آخر هم بی‌تعارف عرض کردم. منصفانه و بی‌عقده نوشتن از حقوق زن رو بنده فقط در وبلاگ شما و مهتدی دیدم. برای هیچ‌کدومتون هم تا به حال نظر نذاشتم، اما لازم دونستم که این‌جا بگم حتما.

    موفق باشین.

    پاسخ:
    سلام و ادب
    من وقعا عذر میخوام که انقدر دیر پاسخ میدهم
    چون کلا نبودم اینجا

    من کاملا حرف شما را متوجهم 
    فقط دوتا نکته را باید همه مدنظر قرار دهند اول اینکه رسانه و بازنمایی رسانه در دنیای امروز بسیار اهمیت دارد دوم هم اینکه مسئله زنان یک موضوع خاص و بسیار بسیار مهم است 

    بسیار سپاسگزارم از شما و لطف شما

    .

    پاسخ:
    سلام هرچند دیر :)
  • حاج‌خانوم ⠀
  • سلام

    برعکس شما منصور رو بیشتر از چ دوست داشتم.

    درباره چگونه نمایش دادن زنان باهاتون موافقم، خیلی رو اعصاب بود.

    حُسن مهم منصور این بود که فقط روی یک جنبه شهیدستاری تاکید کرده بود و همه چیز رو از صفر تا صد تعریف کرد. بحث ساخت هواپیما... اینکه از این شاخه به اون شاخه نپرید و پراکنده نساخت، یه حُسن مهمه.

    اینکه صدتا موضوع رو نگفت که همه بشه علامت سوال، یه حُسن مهمه. ولی خب یه تیکه فیلم اشکال جدی وجود داشت، اونجا که رفتن توی سوله و گفتن برام لباس کار بیارین، عملاً هیچ‌کاری نکردن. در حالیکه تو خاطرات خوندم که اون شب، شهیدستاری تا ۳ صبح سر کار بودند و مشغول سیم‌کشی زیر هواپیما، اتفاقاً یکسری هم تا آشیانه میرن و برمی‌گردند. ابن خرده‌روایت، واقعاً تو داستان نصفه و نیمه مونده بود.

    فیلم چ خیلی قوی بود و جشنواره دیدمش، واقعاً در صحنه سقوط هلی‌کوپتر ترسیدم، اینقدر که طبیعی بود.

    ولی مشکلش این بود که چمران حاتمی‌کیا با شهید دکتر مصطفی چمران، جز شبها چهره، از زمین تا آسمون فرق داشت. اینو کسی بهم گفت که چمران رو می‌شناخت. به نظرم فیلم چ، بیشتر از چمران، داستان زندگی شهید اصغر وصالی بود.

    شرمنده طولانی شد.

    ملتمس دعا

    ارسال نظر

    نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.

    بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا...