جهان یک زن

من هدهدم، صفیر سلیمانم آرزوست

جهان یک زن

من هدهدم، صفیر سلیمانم آرزوست

سلام خوش آمدید

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حضرت فاطمه» ثبت شده است

رسم شده که برای دلداری دادن به زن مصیبت‌زده، زینب«سلام‌الله» را به خاطرش می‌آورند. رسم خوبی‌ست و چه کسی بهتر از زینب؟ آن‌زن حتما مصیبت خودش را مابین مصیبت‌های زینب گم‌ می‌کند. لابد از یک جایی شروع میکند به شمارش؛ می‌گوید من یک عزیز از دست داده‌ام ولی زینب چه؟ زینب برادر، برادرزاده و فرزند از دست داده. یعنی زینب ظهر عاشورا را به خاطر می‌آورد، زینبی که روی تل زینبیه می‌رود تا میدان جنگ را بهتر ببیند، زینبی که شیون می‌کند زینبی که داغ دلش با زمزمه‌های شبانه برادرش تازه می‌شود. ولی این زینب نیست یعنی هست ولی تمام زینب نیست. تازه بعد از عاشورا زینب به تمامه رخ می‌نماید. بعد از اینکه همه اصحاب و جوانان و امام بنی هاشم شهید شده‌اند، آن زمان که زینب می‌ماند و تعدادی زن و کودک و بچه و البته سجادی(ع) که از شدت بیماری در بستر است با گروه زیادی از دشمنانی که هیچ رحمی ندارند حتی به خیامشان. دقیقا آنجا زینب ظهور می‌کند. آنجا که می‌شود فرزند زهرا، آنجا که خطبه می‌خواند مثل زهرا؛ در بازار کوفه، در کاخ ابن زیاد، در کاخ یزید. آنجا که دست کودکان کوچک را می‌گیرد، همه را دلداری می‌دهد، پرستاری از برادرزاده میکند ولی آنچنان خطبه می‌خواند که نه تنها تن ابن زیاد و یزید که انگار کاخ همه ستمگران را به لرزه در می‌آورد. مثل زمانی که فاطمه کوچه به کوچه، خانه به خانه علی(ع) را به یاد مردم میآورد؛ جانشین پیامبر را. حالا زینب داشت خون خدا را به یادها می‌آورد. زینبی که نمی‌گذارد آن مرد شامی نگاه چپ به فاطمه بنت الحسین بیندازد. آنجا که خودش را سپر حضرت سجاد می‌کند و آنقدر محکم میگوید «به خدا قسم از وی جدا نشوم اگر میخواهی اورا بکشی مرا نیز با او بکش» که ابن زیاد خونخوار دست از سجاد(ع) برمی‌دارد. این است زینب همان که در کل بلایای کربلا چیزی جز زیبایی نمی‌بیند‌ و در جواب متلک ابن زیاد «ماه رایت الا جمیلا» را فریاد میزند، زینبی که حالا ما با فرسنگ‌ها فاصله زمانی چیزی از او نمی‌بینیم جز «زیبایی»...

 

 

  • ۳ نظر
  • ۲۹ مرداد ۰۰ ، ۰۳:۱۹
  • هانیه معینیان

 

احتمالا خیلی هایمان چیز زیادی از بانوی دوعالم نمیدانیم. چیزی بیش از شهادت در 18 سالگی، حدیث الجار ثم الدار، داستان در و پهلوی شکسته و انفاق لباس عروسی و چند تا چیز دیگر. گرچه خیلی از زندگانی حضرت به ما نرسیده است ولی همین مقداری هم به دستمان رسیده را باید بخوانیم و بدانیم. باید سیره بانوی عالمیان را بدانیم. نه تنها ما زنان مسلمان بلکه مردان مسلمان هم باید بدانند. این متن گزینشی از سه کتاب فاطمه اسوه بشر و زن در آینه جمال و جلال الهی آیت الله جوادی آملی و کتاب زندگانی فاطمه زهرا سید جعفر شهیدی است.

🔹عظمت و منقبت حضرت زهرا سلام الله علیها

  • امام صادق فرمود که آن حضرت، زهرا (تابناک) نامیده شد چرا که خانه و محراب عبادت او برای اهل آسمان تابناک و درخشان بود. حضرت فاطمه سید زنان جهان در همه اعصار است و جز علی کسی همتای او نیست. این فقط به لحاظ کمال وجودی آن بانوست نه نسبت های بیرونی و خانوادگی. آن حضرت در سیر ملکوتی خود به جایی می‌رسد که جز ائمه اطهار کسی را یارای درک شأن و منزلت او نیست.
  • آنجا که اوج گیری سخن حضرت علی است و خطبه او میان سایر خطب جزء غرر آنها به شمار می آید و انسان باید چندین بار نهج‌البلاغه را بخواند تا بفهمد، آیا این خطبه معادل دارد یا نه، آنجا می بینیم قبل از آنکه حضرت علی چنین خطبه ای ایراد کند حضرت زهرا خوانده است.
  • امام صادق فرمود فاطمه را از این جهت محدثه نامیدند که فرشتگان از آسمان بر او نازل می شدند و همانند مریم دختر عمران با او گفتگو داشتند.
  • رسول خدا درباره عبادت حضرت فاطمه می فرمود:  وقتی زهرا در محراب عبادت می ایستد همچون ستاره‌ای برای فرشتگان آسمان می درخشد. خدا به فرشتگان می گوید: ای فرشتگان! بنگرید به بهترین بنده من فاطمه. او در مقابل من ایستاده و همه وجودش از خوف من می لرزد و با حضور قلب کامل خود به عبادت من روی آورده است.
  •  حضرت علی از پیامبر می‌پرسد: آیا فاطمه فقط سرور زنان زمان خویش است؟  حضرت پاسخ می فرماید: این مقام مربوط به حضرت مریم می باشد. در حالی که دخترم فاطمه بهترین زنان عالم از اولین تا آخرین است...
  • محمد بن مسلم گوید: از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: روز قیامت فاطمه سلام الله توقفی بر در جهنم دارد. در آن روزمیان دو چشم هرکس نوشته شده کافر است یا مومن. آنگاه به دوستی از دوستان ما که دارای گناهان زیادی است فرمان می رسد به آتش برود وقتی نزدیک جهنم می رسد فاطمه سلام الله میان دو چشم او را می خواند که "دوستدار اهل بیت" نوشته شده است. عرض می‌کند: الهی و سیدی مرا فاطمه و بازدارنده نامیدی و به واسطه من هر کس مرا و فرزندانم را دوست بدارد از آتش جهنم ممنوع کرده ای وعده تو حق است و خلاف وعده نمی‌کنی. خدای سبحان پاسخ می‌دهد: ای فاطمه راست گفتی...


 سیره اجتماعی و سیاسی 

  • بعد از سقیفه، حضرت زهرا (س) به تنهایی  شبانه سوار بر مرکب شده و توام با سکوت مظلومانه امیرالمومنین دست نوادگان رسول خدا را گرفته به خانه یکایک انصار مراجعه می‌کردند و ضمن یادآوری جریان غدیر از آنان یاری می جستند. بسیاری از صحابه به سختی دچار حیرت و عذاب وجدان می‌شدند ولی ترس ار عقوبت دیگران مانع اقدامی عملی آنها می‌شد. این مبارزه شبانه تا چند شب ادامه یافت و در نهایت بعضی ها عذر می‌آوردند که اگر علی زودتر پیش‌قدم می‌شد قطعا با او بیعت می‌کردیم... 

 

  • طبق نقل مسعودی تا حضرت زهرا در قید حیات بودند غاصبان حکومت نتوانستند از امام علی بیعت بگیرند و بنی هاشم نیز بعد از شهادت حضرت بیعت کردند. 

 

  • بعد از ماجرای فدک،حضرت زهرا به همراه تعدادی از زنان دیگر برای دادخواهی به مسجد رفت. ابوبکر و گروهی از مهاجرین و انصار در مسجد بودند. حضرت زهرا آنجا خطبه‌ای ماندگار، بلیغ و آتشین خواندند.«... اکنون تا دیدار آن جهان این ستور آماده و زین برنهاده( خلافت و فدک) تو را ارزانی...» 

 

  •  در زمان در بستر افتادن حضرت گروهی از زنان مهاجر و انصار به دیدنشان آمدند. در این دیدار حضرت در جواب احوال پرسی آنها خطبه‌ای بلیغ و سیاسی می‌خوانند و با این جمله آغاز میکنند « به خدا دنیای شما را دوست نمیدارم و از مردان شما بیزارم...» 

  

  • آخرین ضربه ای که فاطمه(س) بر بنیان خلافت غاصبان وارد ساخت وصیت آن حضرت به مخفی ماندن مرقد مطهرش بود که در سفارش هایش به امیر مومنان(ع) فرمود « تو را وصیت می کنم هیچ یک از آنان که به من ظلم کردن و حقم را غصب نمودند نباید در تشییع جنازه شرکت کنند، زیرا آنها دشمن من و دشمن رسول خدا هستند...» ضربه ای که تا قیامت استمرار خواهد داشت...
  • هانیه معینیان

بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا...