جهان یک زن

من هدهدم، صفیر سلیمانم آرزوست

جهان یک زن

من هدهدم، صفیر سلیمانم آرزوست

سلام خوش آمدید

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خانه داری» ثبت شده است

 

امروز از یکی از دوستانم پرسیدم چرا مثل قبل نمی‌نویسد. وبلاگش را یادم بود و نوشته های خیلی خوبش را به یادش آوردم. گفت: «وقت ندارم». بارها این جمله را از دوستانم شنیده‌ام به همین خاطر  نپرسیده می‌دانم زمانشان را کجا صرف می‌کنند؛ «خانه». تمام وقت‌شان به خانه و خانه‌داری می‌گذرد، نه حتی به بچه‌داری و همسرداری؛ به خانه‌داری. نه اینکه خانه‌داری بد باشد؛ خانه داری نه تنها یک کار ارزشمند است بلکه خیلی هم لذت‌بخش است. این که هر روز خلق می‌کنی، اینکه می توانی با چیزهای بدمزه یک چیز خوشمزه درست کنی، این که می‌توانی گردها را بتکانی، می توانی لباس‌های رنگارنگ را تا کنی و سر جایشان بنشانی، میتوانی چیزهای کثیف را تمیز کنی و از تمیز شدن آنها لذت ببری، این که می‌توانی این خانه را نو کنی، به خانه روح ببخشی...

 ولی چرا خیلی از ما از خانه‌داری شکایت داریم و از آن بدمان می‌آید؟ برای اینکه در آن غرق شده ایم... و خدا می‌داند چه استعدادهایی،چه حال خوبی، چه بزرگ‌شدن‌هایی دارد تلف می‌شود.
کسی لذت دریا را می‌فهمد که روی ساحلش قدم بگذارد و گاهی پاهایش را به آب بسپارد؛ کسی که دارد در دریا غرق می‌شود و مدام دست و پا میزند که نجات پیدا کند فقط بیشتر در آب فرو میرود...

 

  • ۰ نظر
  • ۰۵ مرداد ۹۹ ، ۱۶:۲۶
  • هانیه معینیان

 

اسم میرزای شیرازی بزرگ را شنیده اید. ولی اسم میرزای شیرازی کوچک را... میرزای شیرازی بزرگ مرحوم آمریرزا محمد حسن  آیت الله (اعلی الله مقامه) همان کسی‌ست که تحریم تنباکو را فتوا داد. میرزای کوچک، مرحوم آمیرزا محمد تقی شیرازی‌ست که شاگرد ایشان بوده. همان کسی که در عراق فتوای جهاد با انگلیسها را داد و استقلال عراق مرهون زحمات این مرد است و الان هم قبر این مرد بزرگ در عراق یک مزار بزرگی‌ست. خود ما ایرانی‌ها زیاد ایشان را نمی‌شناسیم ولی عراقی‌ها فوق‌العاده برای این مرد احترام قائل هستند.
همین مرد مجاهد اون روزی که پای دفاع از اسلام می آید فتوای جهاد میدهد. در جلوی چشمش سربازهای اسلامی ده تا، بیست تا، صدتا قلم میشدند ولی اینها را چون در راه خدا می‌دانست اهمیت نمی داد و تمام مردم عراق آرزویشان این بود فقط بر جنازه‌شان میرزا نماز بخواند. می‌آوردند ده تا، پنج تا بر جنازه‌های اینها نماز میخواند،دفن می‌کردند.
این مرد در تقوا اعجوبه ای‌ست. این را روی این اصل اسلامی که همه شنیدیم ولی عمل نمیکنیم؛ اینکه مرد حق ندارد در خانه به زن خودش فرمان بدهد، بگوید فلان کار را بکن؛ مثلا جارو بزن؛ پاشو غذا بپز؛ پاشو لباس بشور؛ پاشو کت من را از اینجا بده. مرد حق فرمان دادن ندارد. اگر زن مایل باشد روی علاقه زوجیت خودش کار کند توی خانه، کرده است نکند مرد حق فرمان دادن ندارد. حتی انسان به فرزندش حق تربیت دارد ولی حق فرمان در مسائل خصوصی و شخصی مثل اینکه آدم اجیرش و مزدورش را به کار می‌گیرد ندارد.

در تمام مدت زناشویی این مرد یکبار به زنش فرمان نداد به بچش هم فرمان نداد.
در یکی از بیماری‌ها نمیدانم بیماری فوت این مرد است یا بیماری دیگری افتاده بود قدرت حرکت کردن نداشت، برایش آش پخته بودند او که فرمان نمیداد ولی برایش آش پخته بودند. دختر ایشان یا همسر ایشان آش را می‌آورد توی اتاقی که میرزا بوده، آن وقتی که آورده مثل اینکه مردی در اتاق بوده، چطور بوده،  کاسه آش را همان دم در، پرده را باز میکند میگذارد توی اتاق.
میرزا آن سر اتاق خوابیده قدرت حرکت ندارد و بعد می‌رود سه ساعت بعد که می آید میبیند میرزا آنجا افتاده و کاسه آش هم اینور سرد شده! 
آقا چرا نخوردی؟ 
خب نمی‌تونستم برم 
چرا صدا نکردید کسی را؟همسرتان را، دختران را؟
گفت من حق نداشتم به آنها فرمان دهم این را میگویند عدالتی که انبیا به وجود آوردند و به وجود می آورند...

🖊 برگرفته از صوت منتشرشده در بنیاد شهید مطهری

  • هانیه معینیان

 

 
 

 

​​​​

این فیلم بخشی از سریال پرستاران ساخته علیرضا افخمی ست. زن وارد خانه میشود و با عصبانیت غیرمنطقی با دخترش صحبت میکند. درواقع فیلم قصد دارد عصبانیت غیرمنطقی زن را گردن شاغل بودن زن بیندازد. از طرفی مسئله ای را مطرح میکند که گرچه امروز کمرنگ تر شده است ولی هنوز هم برای خیلی‌ها بسیار مهم و حیاتی است. «کدبانو بودن دختر»؛ در ادامه فیلم، مادر در گفت‌وگویی که با پدر دارد اذعان دارد که این رفتارش به دلیل دم بخت بودن دختر و حرف مردم است و اینکه اگر پسرش در خانه خودش کار نکند و بلد هم نباشد بازخواست نمیشود ولی در مورد دختر قضیه فرق میکند.

واقعیت این است که خیلی از آداب و رسوم ما بر اساس جنسیت صرف است درحالی که اسلام نگاه جنسیتی ندارد بلکه موقعیت و جایگاه افراد را مدنظر قرار میدهد. برای مثال در قضیه پربحث ارث، پدر و مادر بدون توجه به جنسیتشان ارث یکسان از فرزند می‌برند.

قطعا تربیت دختر و پسر با توجه به موقعیتی که در آینده خواهند داشت و نقشی که عهده‌دار می‌شوند متفاوت است؛ ولی اولا باید اولویت بندی کرد. مثلاً دختر نقش مادری، همسری، خانه‌داری و .... را خواهد داشت وقطعا مادری و همسری اولویت دارند بر بقیه نقش ها. (اسلام اصلا خانه‌داری را وظیفه فقهی زن نمی‌داند بلکه آنرا جزو وظایف اخلاقی زن به حساب می‌آورد.) آیا واقعا آنقدری که به کدبانو بودن دختر و حرف مردم اهمیت می‌دهیم به مادری و همسری او هم توجه داریم؟ قطعا زنی که مادرو همسر خوبی باشد خانه‌دار خوبی هم خواهد شد...
دوم: چرا با باید های غلط همراهی می‌کنیم؟ چرا ارزش یک زن را در خانه‌داری‌اش خلاصه می‌کنیم؟ چرا این حق را به مردم می‌دهیم که دخترمان را مورد انتقاد قرار دهند به این خاطر که دستپخت خوبی ندارد یا حواسش به آشپزخانه اش نبوده یا ...؟ چرا این انتقاد را حق می‌پنداریم؟ واقعا ارزش یک زن به ساختن یک غذای خوشمزه است یا پرورش یک انسان موفق؟!
سوم: به نظر می‌رسد سخت‌گیری بیجا درباره دختران و از آن‌سو رفتار آسانگیرانه با پسر موجب دلخوری و عصبانیت پنهان دختران شده است که فقط این جمله آشنا که « کاش پسر بودم» یک نمونه اظهار آن بوده است. واقعا پسر و دختری که موقعیت یکسانی دارند چرا نباید مسئولیت یکسانی داشته باشند؟ مسئولیت مشابه نه مسئولیت مساوی. واقعا دلیل آزادی های بی‌حسابی که به پسران داده میشود چیست؟

​​

 

 

  • هانیه معینیان

بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا...