جهان یک زن

من هدهدم، صفیر سلیمانم آرزوست

جهان یک زن

من هدهدم، صفیر سلیمانم آرزوست

سلام خوش آمدید

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خانواده» ثبت شده است

آمار ازدواج پایین آمده و البته اگر آمار در این زمینه سکوت هم می‌کرد هر کداممان در اطرافمان آدم‌های مجرد زیادی دیده‌ایم که فکری برای ازدواج ندارند.

 
 دلیل اقتصادی شاید مشهورترین دلیل‌شان باشد، ولی من گمان می‌کنم این دلیل برای اکثریتشان بهانه‌ای بیش نیست. البته من به دلیل ازدواج نکردن انسان‌های امروزی کاری ندارم، بلکه می‌خواهم در مورد دلایل ازدواج کردن حرف بزنم. 
 
تصور خیلی‌ها از ازدواج مخدوش است و این ربطی به صنف مردان یا زنان ندارد. یک اپیدمی جهانی است. به همین خاطر خیلی فرقی ندارد چه کسی رو به رویشان قرار بگیرد، به هرحال بر اساس یک تصور اشتباه یک رابطه بدشکل خواهد گرفت. شاید شما هم گمان می‌کنید که دلیل این همه طلاق در جهان و ایران قرار گرفتن افراد کنار یک آدم اشتباهی است؟! و مثلاً اینکه نیمهٔ گمشدهٔ خیالی‌شان کنارشان نیست؟
گرچه برای درصدی از آدم‌ها این موضوع صحت دارد ولی واقعیت این است که برای اکثریتشان حتی اگر آدم دیگری هم روبه رویشان قرار می‌گرفت اوضاع تغییری نمی‌کرد!
البته این رابطه بد می‌تواند ادامه‌دار باشد و طلاقی هم اتفاق نیفتد چون همیشه یک طرف ماجرا دارد فداکاری می‌کند، به تنهایی ( گرچه این دست آدم‌ها کم شده‌اند ولی هنوز وجود دارند!)
 
اصلا ازدواج چیست؟
اگر نگاه لیبرالیستی غالب در جهان را کنار بگذاریم و به اسلام نگاهی کنیم به کامل ترین و در عین حال مطابق با واقع ترین تعریف از ازدواج می‌رسیم؛
اسلام از ازدواج به «پیمانی غلیظ» تعبیر می‌کند. آنچه در یک پیمان بیش از هرچیزی اهمیت دارد وفای به آن پیمان و مسئولیت‌پذیری است، وقتی از یک پیمان به «پیمان سخت» تعبیر می‌شود یعنی این امر اهمیتش چندبرابر است و قطعا نقض این پیمان هم خیلی سخت، دورتر از انتظار و با تبعات زیاد است. به همین خاطر خداوند طلاق را مغبوض‌ترین حلال می‌داند و درست به همین خاطر از ازدواج به مهمترین بنای اسلامی تعبیر می‌شود. 
نکته جالب توجه این است که خداوند وقتی می‌خواهد از ازدواج حرف بزند برعکس زمانی‌که می‌خواهد از خانواده حرف بزند کمتر از عشق و دوست داشتن حرف به میان می‌آورد. این به این معنی است که مانند هر مسئولیت دیگری این عقل است که باید راهنما و مدیر باشد ولی آنچه زندگی را به پیش می‌برد و دوام آن را تضمین می‌کند عشق و محبت است.
 
چرا ازدواج کنیم؟
چون انسانیم! شهید مطهری در تفسیر آیه امانت« إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ» می‌گوید منظور از امانتی که بقیه مخلوقات از پذیرش آن امتناع کردند و انسان آن را پذیرفت «مسئولیت» است.
از همینجا اهمیت مسئولیت و اراده‌ای که منشا آن است مشخص می‌شود: یک پایه اصلی انسانیت انسان همین مسئولیت‌پذیری اوست.
البته مثل همه مسئولیت‌های اسلامی دیگر، در ازدواج هم پاداش‌هایی وجود دارد که برخی به غریزه انسان برمی‌گردد و برخی به روح انسان مربوط است. تامین نیاز و بقای نسل را همه‌مان شنیده‌ایم ولی ازدواج چیزی بیش از این‌هاست؛ انسانِ در مسیرِ شدن یکی از مهم‌ترین راهبرهایش ازدواج است، چه‌بسا هیچ امری مثل ازدواج نتواند آدم را آبدیده کند! هرچقدر قبل ازدواج در نقش آدم خوب‌ بازی‌کرده‌باشی این ازدواج است که خودت را به خودت می‌شناساند و می‌فهماند واقعا چقدر آدم خوبی هستی!
صبر، گذشت، ایثار، دیگری‌خواهی، مسئولیت‌پذیری، صداقت و ... به شکل عیانی در ازدواج مورد سنجش قرار می‌گیرد. اینها به این معناست که اگر برای خوب‌شدن تلاش می‌کنی ازدواج یک سکوی پرتاب است! 
 
البته اگر کامل شدن و جهان‌بینی اسلام را هم کنار بگذاریم ازدواج یک خاصیت دیگری هم دارد و آن اینکه لذت‌هایی را به تو می‌چشاند که تا قبلش هرچند آن‌ها را تجربه کرده‌باشی ولی آنقدر عمیق نبوده است و البته لذت‌هایی که تا به حال تجربه نکردی و جزو ناب‌ترین لذت‌های بشری است؛ مثل مادری و پدری.
  • هانیه معینیان

 

شاید اگر بدانید این متن درباره رومیناست اصلا مطلب را نخوانید. نه به این خاطر که قتل رومینا اهمیت ندارد، به این خاطر که در این چندوقت زیاد راجع‌به رومینا نوشته شده‌است و هرکسی هم سعی کرده از ظن خودش یار رومینا شود. من هم بارها خواستم مطلبی بنویسم ولی پشیمان شدم‌. ولی اینبار موضوعی به ذهنم رسید که به نظرم آمد باید آن را بیان کنم.

سایت «زنان امروز» لیستی از زنانی که سرانجامی شبیه رومینا داشتند را بازگو کرده‌است. زنانی از گوشه و کنار ایران که از طرف نزدیکانشان به قتل رسیده‌اند همه‌شان هم رسانه‌ای شدند البته هرکدامشان به شرایط جامعه و انتخاب سردبیر و زور رسانه در زمان خودش گسترش یافتند و دیده‌شدند ولی قطعا هیچ‌کدام اندازه رومینا‌ تاثیرگذار نبودند. آن قتل‌های گذشته را فراموش کردیم، رومینا را هم چندوقت دیگر فراموش می‌کنیم. به نظر می‌رسد جنجال رسانه ای در این امور راه به جایی نمی‌برد جز اینکه عده‌ای خودشیرینی کنند و عده‌ای عقده‌گشایی کنند. در اموری که ریشه در سنت و باورهای مردم دارد استفاده از قانون کوتاه‌ترین و آسان‌ترین راه است که خیلی راه به جایی نمی‌برد. این اعمال از فرهنگ نشئت می‌گیرد حذف آن هم به فرهنگ نیاز دارد نه قانون‌.
پدری که فرزند خود را می‌کشد آیا قانون مانع این کارش خواهدشد؟ کسی که به خاطر آبرو، فرزندی که عزیزتر از جان است را می‌کشد آیا هنگامی که داس را می‌خواهد بردارد چوبه دار مانعش می‌شود؟

«آبرو» یعنی سرچشمه قتل، ریشه در باورهای مردم دارد، ریشه در فرهنگ مردم. ما نیاز به فرهنگ‌سازی داریم. نیاز به فرهنگ‌سازی در باب خانواده قوی و کارآمد و امن. خانواده باید درست کار کند؛ باید کارآمد باشد؛ پدر باید پدر باشد، مادر،مادر و فرزند هم فرزند؛ باید محل امنیت باشد نه اینکه یک دختر برای تامین امنیتش از خانواده فرار کند و به قانون پناه ببرد...

حالا اگر خانواده‌ای کاملا راه را به خطا رفت باید چه کار کرد؟! آیا قانون می‌تواند حال خراب آدم‌های یک خانواده را خوب کند؟ آیا اگر رومینا به قتل نمی‌رسید اصلا ما باخبر می‌شدیم از رومینا و رفتار پدر رومینا و...؟ 
خیلی از قتل‌هایی که اتفاق افتاده در روستا بوده اگر اعتقاد داشتیم به اینکه دین فقط راهی برای آخرت بهتر نیست بلکه راه دنیای بهتر هم هست آن‌وقت زندگی دینی را محدود به مسجد و نماز جماعت و جمعه و نمی‌کردیم. اگر می‌گذاشتیم دین در همه جنبه‌های زندگیمان وارد شود، اگر مسجد را مثل زمان پیامبر ملجا و پناهگاه مردم می‌دانستیم، اگر مسجدهایمان پررونق بود، اگر چندتا از آن مبلغان روحانی به آن روستاها رفته‌بودند، اگر در بین مردمشان زندگی کرده‌بودند، اگر برایشان از عزیز بودن زن و رحمت بودن دختر می‌گفتند، اگر پناه مردم روستا می‌شدند، اگر قاضی مردم روستا می‌شدند، اگر خانه‌شان محل رسیدگی به دعواهای روستا بود، اگر همه به اسمشان قسم می‌خورند، اگر پدر رومینا دردش را به آن روحانی باصفای روستایشان گفته‌بود، اگر رومینا دردودلش را به روحانی روستایشان گفته‌بود شبیه آن زن که از ترس همسر به امام علی پناه برده‌بود، آن وقت شاید هیچ رومینایی به قتل نمی‌رسید ...

*حدیث نبوی: ما بُنَی بِنَاءً فِی الإِسْلَامِ أحَبَّ اِلَی اللهِ عَزّوَجَلَّ مِنَ اَلتَّزْوِیجِ

 

  • ۲ نظر
  • ۱۳ خرداد ۹۹ ، ۰۲:۲۶
  • هانیه معینیان

خوب است روز عید آدم از عید بنویسد و شادی و خوشحالی و صاحب آن عید؛ ولی گاهی مسئله ای پیش میآید که این امر اتفاق نمی افتد. در یکی از وبلاگ ها چیزی خواندم که فکرم را بسیار مشغول کرده است و لازم دیدم راجع به آن چیزی بنویسم چون خوب میدانم اگر الان ننویسم در بین موضوع های مختلفی که در ذهنم چیدم تا درباره شان بنویسم گم میشود. لذا ضمن تبریک میلاد صاحب امرمان شما را به خواندن این مطلب دعوت میکنم.

 

بدون مقدمه چینی و برای اینکه مطلب خیلی طولانی نشود میروم سراغ اصل مطلب. با وجود اینکه در جامعه شاهد این هستیم که خانواده با آنچه که اسلام عزیز گفته و خواسته است فاصله دارد و خیلی از اوقات جای زن و مرد عوض شده است ولی موارد بسیاری هم وجود دارد که زن و مرد از این طرف بام افتاده اند. اطاعت زن از شوهر را ولایت مطلق میدانند و گمان میبرند که همه وقت و همه جا این اطاعت باید باشد و اصلا حفظ کیان خانواده در گرو این امر است. مردهایی را میشناسم که تنها ملاکشان برای انتحاب همسر این است که زن همه جا به او چشم بگوید! حالا به سطح تفکر و عمق و بلند نظری! این مردان کاری ندارم و جای تعجبی هم برایم ندارد ولی آنجا انگشت به دهان میشوم که زنان این را می پذیرند و اتفاقا گاهی در دفاع از این امر پرحرارتتر از مردان سخن میگویند و البته که تا مظلومی نباشد ظالمی هم نخواهد بود...

 

تقریبا( اینکه میگویم تقریبا به این خاطر است که شاید یک نفر باشد که خلاف این را گفته باشد و من ندیده باشم)همه مراجع نظرشان درباره محدوده اطاعت زن از شوهر این است: 

«اطاعت زن از شوهر مربوط به حقوق زناشویی و بیرون رفتن از منزل است»

در مورد خروج از خانه هم مراجع نکاتی دارند که بعدا در یک مطلب جداگانه خواهم گفت انشاالله.

 

نظر بعضی از بزرگان

آیت الله جوادی آملی:«هرگز (الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النِّساءِ) نیامده است فتوای یک جانبه بدهد و به مرد بگوید تو فرمانروا هستی و هر چه می خواهی، بکن؛ چون اگر مرد از محل کار بیرون بیاید و به منزل نرود، قوام و فرمانروا و مدیر نیست. بنابراین اگر اسلام، این دو حکم الزامی را در کنار هم ذکر می کند، به زن دستور تمکین می دهد و به مرد دستور سرپرستی می دهد؛ تنها بیان وظیفه است و هیچ یک نه معیار فضیلت است نه موجب نقص.» 

 

علامه جعفری در همین مورد، چهار نوع خانواده را بیان میکند: « زن و مرد با هم سرپرستی را به عهده گیرند؛ سرپرستی خانواده به عهده زن باشد؛ حالت پدرسالاری؛ نظام شورایی برای اداره خانواده با سرپرستی و مأموریت اجرایی مرد.

ا«این حالت (چهارم) برای اداره منطقی خانواده، شرط لازم و فوق العاده با اهمیت است، به شرط آنکه طرفین شورا، حتی در خانواده هایی که فرزندان آنان نیز رشد یافته و از معلومات و تجارب مفید برخوردار شده اند؛ اعضای شورا با کمال تقوا و عدالت و بی طرفی از تمایلات شخصی در اداره خانواده دست به کار شوند. مسلم است که کار اجرای تصمیم های اخذ شده در شورا، در نتیجه گیری محض خلاصه نمی شود؛ بلکه بایستی این نتیجه به مرحله اجرا در آید. این عامل اجرا در ایدئولوژی اسلام، مرد معتدل است که با کلمه سرپرست و مسئول که معنای "قوام" است؛ تعبیر شده است».

 

مقام معظم رهبری: «ز طرف مرد وظیفه این طور است که ضرورتهای زن را درک کند، احساسات او را بفهمد، نسبت به حال او غافل نباشد و خود را صاحب اختیارِ مطلق العِنان او در خانه نداند.
زن و شوهر دو نفرند، دو شریک‌اند، دو رفیق‌اند، هر کدام یک وُسعی از لحاظ فکری و روحی دارند.
مرد باید به زن کمک کند تا عقب ماندگیهایی را که در جامعه ما دارند، جبران کند. البته مراد از این عقب ماندگیها، آن چیزهایی نیست که امروز به تقلید از فرنگیها در جامعه ما مطرح می‌شود. بلکه مراد معرفت است. مراد تحصیلات است. مراد پیدا شدن روح اندیشه و تأمل و فکر در زن است. مراد اینهاست که هرچه مرد بتواند باید در این زمینه به همسرش کمک کند. اگر زن می‌خواهد کاری انجام بدهد یا در فعالیتهای اجتماعی سهیم باشد، در حدّ اقتضای وضع زندگی خانوادگی، مانع او نشود.

مرد نباید خیال کند چون می‌رود توی کوچه و بازار و با این و آن سر و کلّه می‌زند و یک شاهی ـ صنّار پول می‌آورد خانه، همه چیز مال اوست؛ نه! آنچه او می‌آورد نصف موجودیِ همه این خانواده است. نصف دیگر این خانم است. اختیارات خانم، کدبانویی خانم، رأی و نظر و نیازهای روحی خانم، اینها را باید رعایت کند.
این طور نباشد که مرد چون در دوران مجردی، ساعت ده شب می‌آمده خانه‌ی پدر و مادرش، حالا هم که زن گرفته این طور ادامه بدهد، نه! حالا باید ملاحظه‌ی همسرش را بکند.

در قدیم، بعضی مردها خود را مالک زن می‌دانستند ... نه! همان قدری که شما در محیط خانواده ذی حق هستید او هم ذی حق است. نباید به زن زور بگویید و تحمیل کنید، چون به حسب جسم، او ضعیف‌تر است، بعضیها خیال می‌کنند که بله، حالا باید زور بگویند، صدایشان را کلفت کنند و دعوا کنند و تحمیل کنند ...

  • ۷ نظر
  • ۲۱ فروردين ۹۹ ، ۱۵:۵۵
  • هانیه معینیان

بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا...