من و او ...
شنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۸،
من؛ روسریهایم رنگیتر شده، خندههایم پررنگتر، حرفهای نزدهام تلنبارتر
او؛ روسریاش عقبتر رفته، خندهاش محوتر، صدایش بلندتر...
گمان میکردم دوستیمان، تفاوت عقیدهمان را کمرنگ میکند؛که انگار نکرده است... او هرروز طلبکارتر و من هرروز بدهکارتر... گرانی، بالارفتن دلار، کارنداشتن پسرهایشان، صاحب خانه نشدن... همه تقصیر من و تفکر من و امثال من است. وگرنه رئیسجمهور انتخابیاش هیچ نقشی نداشتهاست...
انگار لبخند دیگر جواب نمیدهد. میترسم کمی پیش برویم بهشت و جهنمش را هم از من طلبکار شود...
عالی
متاسفانه متاسفانه یک خاطره تکراری شده این روزها برای خیلیها
هرچند ما هنوز هم و همیشه هم «او» هم «اوها» را دوست داریم و «من» میدانیمشان