جهان یک زن

من هدهدم، صفیر سلیمانم آرزوست

جهان یک زن

من هدهدم، صفیر سلیمانم آرزوست

سلام خوش آمدید

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر عاشقانه» ثبت شده است

عالی، عالی، عالی؛ ضمیر متصل را می‌گویم. از دیشب که کتاب را دستم گرفتم تا الان که تمامش کردم و ‌پنجاه و سه شعرش را خواندم دارم فکر میکنم آخرین بار با خواندن کدام کتاب آنقدر کیفور شده‌ام؟
ضمیر متصل اشعاری است با طعم خواستگاری! در عین حال که از منظر جامعه‌شناسانه و فرهنگی سروده شده ولی تا دلتان بخواهد شیرین است و پر از نکات نغز.
گاهی تیکه‌هایش را بار خواستگاران محترم می‌کند و درشت‌ترینش هم نصیب پسر می‌شود؛ گاهی هم اطرافیان دختر و خانواده دختر و حتی واسطه‌گران را نوازش می‌کند و حتی خود دختران.

بدون اغراق ده‌ها نقد درست و حسابی از بعضی مناسبات، رفتارها، خواسته‌های نابجا و نادرست رسم خواستگاری را میتوان در این کتاب شمرد و به یک پایان‌نامه‌ مطالعات زنان تبدیل کرد! در عین حالی که می‌شود حال و هوای دختران دم بخت را فهمید.
خلاصه یک کتاب تمام و کمال است برای خوب کردن حال همه زنان، یعنی محال است زنی این کتاب را بخواند و با آن هم‌ذات‌پنداری نکند؛ و چقدر خوشحالم ازین بابت، اینکه یک نفر به طور جدی مشکلات درست و حسابی زنان را در قالب شیرین شعر بیان کرده که هم تلنگر بزند، هم تو را بخنداند و هم تو را به فکر بیندازد...یعنی من باورم نمی‌شود یک نفر آنقدر جامع یک موضوع رو در قالب شعر موشکافی کند. هم به خواستگاران و رسوم غلط و اطرافیان دختر بتازد و هم از آمار تجرد دختران بگوید و پیدا شدن چند همسری به این خاطر، هم از عشق دختر به پسر بگوید، هم از روایت پیغمبر بگوید هم از سایت و گروههای همسریابی.
خداقوت حسابی به خانم وحیده احمدی بابت این کتاب سرحال و زنده...

انتخاب از بین شعرها خیلی سخت بود. من هم اولین شعر کتاب را اینجا میگذارم که مرا مشتاق به ادامه‌دادن کرد:

کنار خود بنشان و عزیز جانش کن
اگر که مهر ندارد تو مهربانش کن
نگه ندار دم در جوان مردم را
به حرمت گل آورده میهمانش کن
از این به بعد زمان هنرنمایی توست
خداپرست و شریف و نماز خوانش کن
به ماهواره اگر صبح می کند شب را
تو ماهپاره شو و فارغ از جهانش کن

مگر پیامبرم؟ ناجی ام‌ مگر مادر؟
که چوب داده و میگویی امتحانش کن!

  • ۰ نظر
  • ۲۱ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۰:۴۰
  • هانیه معینیان

من زادگاهم را ندیده ام 

جایی که مادرم 

بار سنگین بطنش را

 در زیر سقفی فرو نهاد

 هنوز زنده است

 نخستین تیک‌تاک‌های قلب کوچکم 

در سوراخ بخاری

 و درز آجرهای کهنه

 و پیداست جای نگاهی شرمسار 

بر در و دیوار اتاق 

نگاه مادرم

 به پدرم 

و پدر بزرگم

 صدای خفه ای گفت 

دختر است!

 قابله لرزید

 در تردید سکه ناف‌بران

 و مرگ حتمی شیرینی ختنه سوران

 در اولین زیارت از زادگاهم

 نگاه شرمسار مادرم را 

از دیوارها می زدایم

 و آنجا که نبضم آشکارا کوفتن آغازید

 اقرار می آغازم که

 در دستهای روشنم

 شهوت گره شدن و کوبیدن نیست

 عربده نمی‌کشم

 افتخار کشتن انسان‌ها را ندارم

 که بر سر سفره برتری آدم‌های نر پروار نشده‌ام

 

پی‌نوشت: شعری از طاهره صفارزاده به مناسبت سالروز درگذشتش

  • هانیه معینیان


کنارم هستی و با بودنت این خانه می‌رقصد

تمام خانه دارد با من دیوانه می‌رقصد

تو گرم پخت‌وپز بودی و من با چشم خود دیدم

تمام آشپزخانه هنرمندانه می‌رقصد

به زیرلب چه می‌خوانی که هرشب وقت تسبیحت

میان دست، با‌ هر ذکر تو، هر دانه می‌رقصد

مرا اهل تحجر عیب کردند و نفهمیدند

گلی دارد کنار خود اگر پروانه می‌رقصد

زمین لرزید، اما نه! زمین‌لرزه نبود ای ماه!

که دارد پا به پای من تمام خانه می‌رقصد

  • هانیه معینیان


چگونه در خیابانهای تهران زنده می مانم؟

مرا در خانه قلبی هست...با آن زنده می مانم

مرا در گوشه این شهر آرام و قراری هست

که تا شب اینچنین ایلان و ویلان زنده می مانم

هوای دیگری دارم... نفسهای من اینجا نیست

اگر با دود و دم در این خیابان زنده می مانم

شرابی خانگی دائم رگم را گرم می دارد

که با سکرش زمستان تا زمستان زنده می مانم

بدون عشق بی دینم، بدون عشق میمیرم

بدین سان زندگی کردم، بدین سان زنده می مانم

  • هانیه معینیان


می‌گویند غم بیشتر از بقیه حس‌ها در بدن می‌ماند احتمالا هم به همین دلیل شمار شعرهای غمگین زیاد است! اصولا شعرها و موسیقی‌های عاشقانۀ غمگین خیلی طرفدار دارند و شاید به همین دلیل و شاید هم به دلیل اول و شایدتر به خاطر عمق احساس غم یا رو آوردن مردم غمگین به موسیقی و شعر (چه خواننده، چه سراینده و چه شنونده) برای آرام شدن و باز هم شاید به خاطر علتی دم‌دستی و عامیانه که « وصال، مدفن عشق» است شمار شعرهای عاشقانه همسرانه کم است آنقدر که اگر بنده‌خدایی بخواهد شعری را به هدیه همسرش ضمیمه کند اینترنت همه‌چیزدان هم نادان و خالی می‌شود!

دقیقا به همین دلیل آخر تصمیم گرفتم شعرهای زیبای عاشقانه خوشحال و برآمده از وصال و نه جدایی را اینجا بگذارم.


  • هانیه معینیان

بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا...