جهان یک زن

من هدهدم، صفیر سلیمانم آرزوست

جهان یک زن

من هدهدم، صفیر سلیمانم آرزوست

سلام خوش آمدید

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «چادر» ثبت شده است

زن چادری با هیجان زیاد خطاب به فروشنده صحبت می کرد. دخترش هم با تکان‌های سر حرف مادرش را تایید می کرد. «ما اینو تو آمازون دیدیم؛ بعد خودمون شروع کردیم به تولیدش. خیلی کیف خوب و راحتیه...» اینها را زنی که تازه وارد مغازه شده بود خطاب به فروشنده می‌گفت. فروشنده هم کیف را بررسی می‌کرد و از کارشان تعریف می‌کرد. دختر همراه زن هم ادامه داد که الان خودش زیر چادر همین کیف را انداخته‌است برایم جالب شد. دختر لپ‌تاپش را گذاشته‌بود در همان کیفی که آن زن تعریفش را می‌کرد و انداخته‌بود روی کولش ولی چیزی معلوم نبود!
از مغازه که بیرون آمدم یاد زمان دانشجویی‌ام افتادم. چقدر آن زمان به این کیف‌ها نیاز داشتیم ولی نبود. مجبور بودیم وسایلمان را بگذاریم در یک کیف دوشی و کج شویم از سنگینی کیف! با اینکه کیف کولی راحت‌ترین گزینه برای یک زن چادری‌ست. ولی تصورکیف کولی زیر چادر بیشتر برایمان فحش بود تا راه‌گشا... همینطور که سمت خانه می‌آمدم فکر کردم که ما چند سال از دوره‌زمانه‌مان عقبیم؟ در دوره‌ای که همه وسایل برای راحتی انسان طراحی شده؛ زمانه‌ای که حتی به پیش‌پا افتاده‌ترین کارها هم فکر می‌شود حتی برای اینکه تخمه و چیپس و پفک و تخم‌مرغ آب‌پز را از آنچه که هست راحت‌تر بخوریم ظرف مخصوص می‌سازیم، به راحتی امثال ما اصلا فکر می‌شود؟
ما در این زمانهٔ «همه برای راحتی انسان» زندگی می‌کنیم ولی هرچه جلوتر می‌رویم حجاب داشتن سخت‌تر می‌شود! ما چادری‌ها هروز بیش از دیروز تشویق می‌شویم که چادرمان را کنار بگذاریم. روی بعضی‌ها اثر دارد و چادر را کنار می‌گذارند؛ هرکس هم دلایل خاص خودش را دارد؛ از دلایل فقهی عدم استحباب چادر تا دلایل سیاسی و هزار دلیل دیگر. ولی به نظرم این دلایل همه‌اش پوچ است؛ دلیل اصلی این است که ما هر چه جلوتر می‌رویم شرایط را برای چادری‌ها سخت‌تر می‌کنیم. اصلا منظورم دلایل اجتماعی نیست، که البته این دلایل بی‌تاثیر هم نیست ولی منظورم این است که نتوانستیم چادر را بروز کنیم.
باز هم مقصودم این نیست که مدل جدیدی از چادر ارائه دهیم، کمترین و ساده‌ترین راه همین‌ست. چند سالی است که به ابتذال هم
کشیده شده‌است. منظورم این است که ما در تولید محصولات حجاب، جز زیبایی و تنوع به چه چیزی فکر کردیم؟ آیا به کارآمدی هم فکر کرده‌ایم؟ ست کردن ساق دست و روسری، کیف و روسری و کفش، چادر نگین‌دار یا گلدوزی، جنسهای براق و هرچه ازین دست مگر جز توجه به زیبایی نکته دیگری دارد؟ آنقدری که گیره روسری «یو شکل» هزار تومانی گره از کار ما باز کرد اینها نکرد و نخواهد کرد. آن زمانی که لبنانی بستن روسری مد شد ما تا مدت‌ها از سوزن مرواریدی استفاده می‌کردیم تا اینکه بعد از سالها که سوزن در دست و صورتمان فرو رفت و روسری‌هایمان را خراب کرد این گیره‌ها آمد.
ولی چند درصد کارهای ما برای حجاب شبیه این گیره روسری کارآمد بوده؟ چادر مدل‌دار که سالهای سال است در کشورهای
عربی بوده. ما کار خاصی نکرده‌ایم که ملی و دانشجویی و کارمندی و اینها را اختراع کرده‌ایم. نمی‌گویم تولید اینها مهم نبوده ولی می گویم کار شگرفی نبوده. ما اصلا چقدر به راحتی یک زن محجبه فکر کرده‌ایم؟ چرا هنوز کیف کولى مناسب زن چادری نداریم؟ چرا عینکی به عنوان عینک حجاب ساخته نمی‌شود تا زنهایی که نمی‌خواهند هنگام تردد به مهمانی و عروسی آرایششان دیده‌شود استفاده کنند؟ درست است در حال انقراضیم ولی هنوز منقرض نشده‌ایم. چرا یک دستکش مخصوص با جنس خاص وجود ندارد که وقتی زنان چادری مجبور به استفاده از دستکش هستند نگهداشتن چادر برایشان سخت نباشد؟ چرا لوازم آرایش با ظرفی خیلی کوچکتر از آنچه که هست تولید نمی‌شود که زنانی که کمتر از این وسایل استفاده می‌کنند بعد از چند وقت مجبور نباشند انبوهی از اینها را به خاطر تاریخ گذشته بودنشان دور بریزند؟ چرا ماسک مناسب برای زنان محجبه نداریم و هزاران چرای دیگر که گاهی تولیدش و حتی هزینه‌اش خیلی کم است ولی خیلی راه‌گشاست. مثل همان گیره‌های روسری. ولی چون کسی به «کارآمدی» فکر نمی‌کند اتفاق خاصی نمی‌افتد...

 

ولی دنیا یک زندگی راحت‌تر به ما محجبه‌ها بدهکار است...

  • هانیه معینیان

پارسال در روز عفاف و حجاب مطلبی نوشتم. درجایی از متن نوشته بودم « تا زمانی که تعریفمان از حجاب کامل چادر باشد به بیراهه افراط رفته‌ایم‌. البته که قطعا حجاب برتر، چادر است ولی این فقط یک انتخاب است حتی اگر بگوییم مستحب موکد است باز هم مستحب است و جزو واجبات محسوب نمیشود» الان که به این متن نگاه میکنم می‌بینم چقدر دور از زمانه است! این متن به درد دهه شصت میخورد نه الان که وقتی متن برای حجاب برتر می‌نویسم بعضی‌ها می‌گویند «این فقط یک انتخاب دلی است» یا «کجای دین گفته چادر برتر است» یا اینکه می‌گویند «انتخاب چادر یا مانتو مانند انتخاب قورمه سبزی یا قیمه است! یکی این را می‌پسندد و دیگری آنرا و چه کسی میگوید کدام برتر است»؟ یا می‌گویند «چادر ارزش ذاتی ندارد بلکه ارزشش عرضی و برآمده از جامعه و فرهنگ است» ... و بعد برای یکی به این خاطر که بعد از چندین سال چادری بودن عبا را انتخاب کرده( عبا در معنای اصلی خودش همان چادر است ولی در معنای جدید و غیرمصطلح آن به معنی مانتوی گشاد و بلند به کار میرود)دست و هورا بکشند و بگویند آفرین به جرئت و درایت و شجاعتت قهرمان! و اینطور که اینها می‌گویند من چادری اگر در گرمای سوزان تابستان، بچه به بغل، با بار و بندیل و اثاث و همه موقعیت‌های سخت دیگر چادر به سر دارم هیچ ارزش معنوی ندارد؛ انتخاب دل است دیگر، دین که آن را انتخاب نکرده... و این افراد گمان هم نمی‌کنند که ممکن است یکی چادر را چون انتخاب دین است دلی دوست داشته باشد... 

 

🔹من سعی کردم در متنی کوتاه و با بضاعت خودم و مهمتر بضاعت رسانه امروز این متن را بنویسم: 

 مفسران و اهل لغت برای جلباب چند معنی ذکر کرده‌اند ولی جلباب در بسیاری از کتب لغت و تفسیر به پوششی سراسری اطلاق می‌شود که روی سر می‌افتد و تا روی پاها ادامه می‌یابد. برای مثال ابن عباس جلباب را اینطور معنا کرده «الردا الذی یستر من فوق إلی أسفل» یعنی: لباسی که ازبالای اندام زن تا پایین ترین قسمت می آید. علامه طباطبایی بعد از تعریف لغوی جلباب که آن را پوششی سراسری میداند یا روسری، بیان می‌کنند «پوشاندن همه بدن به شناخته شدن به اینکه اهل عفت و حجاب و صلاح و سدادند نزدیک‌تر است» و در جایی دیگر در پاسخ به پرسش کننده‌ای که درباره جلباب از ایشان سوال میکند می‎گویند: «جلابیب» جمع «جلباب» به معنای پارچه‏‌ای است نظیر چادر که تمام بدن زن را بپوشاند.» در تاریخ هم شواهدی بر این مدعا هست. مثلا سید حیدر شیرازی در مقاله خود با عنوان «پوشش زنان در شعر عرب پیش از اسلام» می‌گوید: «جلباب در شعر عرب به معنای پوشش سراسری بدن و بیش از پوشش سر و صورت است. در شعر خنسا از پوشش کامل شب به پوشش کامل جلباب تعبیر شده است.»

 در روایت و حدیث هم اسم جلباب آمده است. مثلا پیامبر درحدیثی پوشش مناسب زن در برابر نامحرم را چهار لباس ذکر می‌کنند. درع( پیراهن)، خمار، جلباب و إزار(شلوار)

 

در مورد پوشش حضرت زهرا در هنگام مهیا شدن برای خطبه فدکیه هم مطالبی وجود دارد. آیت‌الله مجتبی تهرانی در این‌باره می‌گویند:

« در روایات تاریخی در وصف چگونگی خروج ایشان از خانه این‌گونه نقل شده‌است: «لاثَت خمارها علی رأسِها». «لاث»، به‌معنای «پیچیدن» است. «لاث العَمّامه علی رأسه»؛ یعنی عمّامه را بر سر خود پیچید. «خمار» نیز پارچه‌ای بزرگ‌تر از روسری‌های فعلی بوده که تمام سر و گردن را می‌پوشانده است. در آیۀ شریفه هم داریم: ﴿ولیضربن بخمرهن علىٰ جیوبهن﴾. خُمُر، جمع «خمار» است. حضرت وقتی خبردار شدند که مردم از مهاجر و انصار در مسجد گرد آمده‌اند، بلند شده و خِمار را به سر مبارک‌شان پیچیدند؛ به‌نحوی‌که تمام سر و گردن ایشان پوشانده شده بود.

در ادامۀ روایت آمده است: «واشتملت بجلبابها»؛ حضرت جلباب خود را نیز بر سرشان انداختند. «جلباب»، یک پوشش سراسری بود که روی سایر لباس‌ها می‌پوشیدند. همین الآن در مناطق عرب‌نشین، از آن تعبیر به «عبا» می‌کنند. در عُرف ما چیزی شبیه به چادر که پوشش برتر است، بود. ظاهراً پوشش «جلباب» آن‌قدر بلند بود که وقتی حضرت می‌خواستند حرکت کنند، بخشی از آن زیر پای ایشان می‌رفت... »

 

 

🔹در ادامه سخنان بعضی بزرگان را در این باب آورده‌ام:

مرحوم آیت‌الله گلپایگانی: 

«سزاوار است که چادر در نماز ترک نشود، و همچنین در غیرنماز، چون در ایران و بعض بلاد اسلامی چادر جز شعائر است»

آیت‌الله اراکی:

 چادر بهترین نوع پوشش و حجاب است.

آیت الله بهجت:

چادر حجاب پسندیده است.

آیت الله تبریزی:

بهترین نوع پوشش واجب، همان چادر مشکی است که زنهای مؤمنه خود را با آن می پوشانند.

آیت الله صافی:

 چادر و پوشش اسلامی داشتن، جهاد است.

آیت الله سیستانی:

چادر حجاب بهتر است، و سزاوار نیست زنهای مؤمنه بدون چادر خارج شوند.

آیت الله فاضل لنکرانی:

 چادر در کشور اسلامی ایران از مظاهر و شعائر اسلام می باشد.

آیت‌الله مکارم شیرازی:

بدون شک پوشیدن چادر همه‌جا، مخصوصاً در این اماکن(اماکن مذهبی)، اولی است.

آیت الله خامنه‌ای:

حجاب برتر همین چادر ایرانی خود ماست - حقیقتا حجاب برتر است؛ هیچ تردیدی در این نباید داشت.

 

لباس رسمی زن می‌تواند چادر باشد و - همان‌طور که عرض کردم - چادر بهترین نوع حجاب است.البته می‌توان محجبه بود و چادر هم نداشت؛ منتها همین‌جا هم بایستی آن مرز را پیدا کرد. بعضیها از چادر فرار می‌کنند، به خاطر این‌که هجوم تبلیغاتی غرب دامنگیرشان نشود؛ منتها از چادر که فرار می‌کنند، به آن حجاب واقعی بدون چادر هم رو نمی‌آورند؛ چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار می‌دهد.

 

خاطره‌ای از مرضیه حدیدچی:

روزی در همین مسؤولیت با همان وضعیت پوشش مانتو و شلوار و مقنعه خدمت امام رسیدم. حضرت امام در این دیدار خیلی راحت به من گفتند: شما چرا چادر ندارید؟ بگویم احمد برایتان چادر بخرد؟! عرض کردم: حاج‌آقا چادر دارم ولی نمی‌شود با اسلحه و قطار فشنگ و با تجهیزات دیگر از کوه تپه بالا رفت که امام فرمودند: حالا که شما دارید توی شهر کار می کنید...»

 

شاید بتوان تاکید بعضی بزرگان به احترام به شعار الهی از جمله چادر که برگرفته از آیات قرآن به خصوص این آیه است «یاأیّها الّذین آمنوا لاتحلّوا شعائر اللّه» را بتوان در کلام فرانتس فانون جامعه شنای فرانسوی به دست آورد "هر چادری که دور انداخته می شود افق جدیدی را که برای استعمار ممنوع بوده در برابر او می گشاید و پس از دیدن هر چهره بی حجابی، امیدهای حمله‌ور شدن استعمار ده برابر می شود."

 

  • هانیه معینیان

حجاب فقط چادر نیست. میشود بدون چادر هم حجاب کامل اسلامی داشت. اینکه جامعه یا بعضی افراد اینطور القا کرده‌اند که حجاب مساوی چادر است اشتباه فرهنگی‌ست مثل هزاران اشتباه دیگر. اینکه در گذشته به فرد مانتویی طوری نگاه میشد که گویی حجاب ندارد یک اشتباه دیگر است که هیچ‌کدام از این اشتباهات ربطی به اسلام ندارد. اشتباه سنت بوده و فرهنگ. حالا اینکه یک عده آمده‌اند به جای اینکه این فرهنگ را درست کنند فرهنگ غلط دیگری جایگزین کرده‌اند جای تعجب دارد. اینکه چادر به سر می‌کنی یا مانتو به تن یک انتخاب است؛ ولی اینکه جوری ادا دربیاوری که انتخاب مانتو بشود «چرخش قهرمانانه» خیلی مسخره است. مسخره است که از خوبتر به خوب برسی و همه جا جار بزنی. هرچی هم بگوییم، هرچی هم بگویید، هرچی هم بگویند دیگر در برتر بودن حجاب چادر که شکی نیست.

 

اینکه چادر حجاب برتر است یعنی «تو ای زن حق انتخاب داری.» شبیه مخیر بودن بین نماز اول وقت و نماز با تاخیر. هیچ کدامش گناه نیست ولی اولی ثوابش بیشتر است. چادر سر کردن سخت است این را هر آدم عاقلی میفهمد اصلا به قول شهید مطهری تکلیف همراه با سختی است. دیگر در هوای داغ و سوزان تابستان هم باشد سختی‌اش دوچندان می‌شود. با همه این احوال آیا نمیشود چادری بود ولی گاهی مانتو پوشید؟ چرا میشود. دیگر این به سنجش شرایط برمیگردد خودم یادم هست وقتی خواستم از کوه بالا بروم چادر را برداشتم. ولی کوهی دیگر را با چادر رفته ام. گاهی هم به خاطر چادر کاری که دوست داشته ام را انجام نداده ام. خلاصه شرایط است که تعیین میکند چه کار کنی. ولی اگر به خاطر شرایط مجبور شدی چادر را کنار بگذاری این کار را یک صعود به مرحله بالاتر تلقی نکن و در گوشمان جار نزن... میخواهی سختی‌هایت را کمتر کنی بکن، فقط ارزش این «عزیز» را پایین نیاور...

  • هانیه معینیان

 

اگر معنای لغوی حجاب را کنار بگذاریم، در عرف حجاب امری است که در ارتباط با نامحرم فهمیده می‌شود. لذا هم شامل مردان می‌شود و هم زنان، ولی به دلیل ویژگی های خاص زنان این مقوله در زنان مهم‌تر و پررنگتر است. 
عفاف دایره‌اش وسیعتر است ولی آنچه اهمیت دارد این است که عفاف و حجاب ملازم همدیگرند، گرچه دو مقوله‌ی جداگانه هستند و هرکدام تعریف خاص خود را دارند. لذا آدم هایی هستند که حجاب دارند ولی عفاف ندارند و از آن طرف آدم هایی که عفاف دارند ولی حجاب ندارند. که به طور قطع گروه اول خیلی خیلی بدتر از گروه دوم هستند. ما اگر معنی «حجاب کامل» را که همان تلازم حجاب و عفاف است درست نفهمیم ممکن است به بیراهه برویم.

قرآن کریم در دو سوره احزاب و نور هم حجاب را مطرح میکند و هم عفاف را:
«یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ»
«یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ»
 «یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ»
«وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ»
«وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ»
«فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ»
طبق آیات قرآن اولا زنان و مردان باید چشم هایشان را حفظ کنند و پاکدامنی پیشه کنند. دوما زنان به طور خاص مورد خطاب قرار گرفته‌اند که باید نوعی از پوشش داشته باشند که زینت‌هایشان آشکار نباشد و جلب توجه نکنند  و غیر از آن حواسشان به راه رفتنشان و حرف زدنشان باشد.

ولی تعریف ما از حجاب بعضی اوقات همخوانی با قرآن ندارد. گاهی دچار افراط می‌شویم و گاهی تفریط. 
مادامی که فقط به بعد ایجابی حجاب توجه کنیم بدون توجه به بعد سلبی( زینت نداشتن و جلب توجه نکردن) و عفاف به بیراهه تفریط رفته‌ایم. 
و تا زمانی که تعریفمان از حجاب کامل چادر باشد به بیراهه افراط رفته‌ایم‌. البته که قطعا حجاب برتر، چادر است ولی این فقط یک انتخاب است حتی اگر بگوییم مستحب موکد است باز هم مستحب است و جزو واجبات محسوب نمیشود. ولی انحصار حجاب در یک مورد مشکلاتی به همراه دارد که چندتایش را ذکر میکنم.

🔻اینکه اعتقاد داشته باشیم حجاب کامل فقط چادر است به این معناست که غیرچادری‌ها یک نقصی در حجابشان دارند و این عقیده در ارتباط ما با غیرچادری‌ها تاثیرگذار است.
🔻ممکن است فرزندمان چادر را انتخاب نکند یا دوست نداشته باشد چادر سر کند آنوقت هضم کردن این قضیه برای ما خیلی خیلی مشکل می‌شود و همیشه احساس می‌کنیم که دینداری ما و فرزندمان یک مشکلی دارد و احساس گناه می‌کنیم.
🔻سختگیری در این مورد ممکن است افراد را به طور کلی از دین زده‌کند مخصوصا اگر سنشان کم باشد و این قضیه برایشان حل نشده باشد. آن وقت است که ممکن است در بزرگسالی نه تنها چادر بلکه حجاب را کنار بگذارند.

خلاصه اسلام می‌خواهد زن و مرد مسلمان محجوب عفیف باشند؛ نه محجوب تنها کفایت می‌کند و نه عفیف تنها...

پی‌نوشت: از آنجایی که من در «بی‌خبری» به سر میبرم همیشه اوایل شب متوجه می‌شوم که چه روزی را سپری کرده‌ام! به همین خاطر این یادداشت به مناسبت دیروز نوشته شده‌است!

  • هانیه معینیان
چند سال پیش در یک برنامه‌ی رادیویی امین زندگانی نظرش را درباره‌ی الگو بودن با این مضمون بیان کرد که، الگو بودن خودش و امثال خودش را قبول ندارد و معتقد بود که ما باید از بزرگان دینی‌مان الگو بگیریم. بعد از حرف‌هایش به این فکر می‌کردم که آیا واقعا همینطور است؟ آیا ما می‌توانیم به جوان و نوجوان‌هایمان بگوییم از سلبریتی‌ها و اشخاص معروف و مشهور الگو نگیرید؟ بیخیال تیپ و قیافه و مدل مویشان شوید؟! حتی بالاتر از این به اخلاق و رفتارشان کاری نداشته باشید؟ به این فکر می‌کردم که اگر جای مجری بودم با کمال احترام و قدردانی بابت فروتنی‌شان اینطور می‌گفتم که " آقای زندگانی شما چه بخواهید چه نخواهید الگو هستید! "

:small_blue_diamond:واقعیت این است که نه تنها همه‌ی افراد مشهور بلکه هر کدام از ما حتی بدون هیچ شهرت و محبوبیتی الگو هستیم. فقط کافیست مورد علاقه‌ی شخصی باشیم و آن فرد با ما احساس قرابت و نزدیکی کند همین کافیست برای اینکه از ریزترین جزئیات تا کلی ترین امور از ما الگوبرداری کند و البته کمیت و کیفیت آن به عوامل مختلفی بستگی دارد. حتی بدون علاقه و قرابت هم ممکن است این اتفاق بیفتد؛ همین اصطلاح معروف "چشم و هم‌چشمی" مگر چیزی جز الگوبرداری ست؟! فقط این نازل‌ترین نوعش است که به مادیات بسنده می‌کند.

:small_blue_diamond:من به فلسفه‌ی حجاب کاری ندارم، به افرادی که بالکل حجاب را قبول ندارند هم کاری ندارم. روی صحبتم با آنهایی‌ست که آیه‌ی شریفه "نومن به بعض و نکفر به بعض " را به حجاب هم کشانده‌اند. همان‌هایی که از حجاب آن اندازه‌ای فهمیده‌اند و رعایت می‌کنند که برایشان آسان‌تر است و به مذاقشان خوش می‌آید؛ چادر سرشان است و موهایشان هم معلوم نیست ولی آن‌چنان آرایش دارند که سیاهی چادر بیشتر به چهره‌شان جلوه داده‌است! چادر سرشان است ولی یک‌طوری صحبت می‌کنند یا راه می‌روند که همه را جذب می‌کنند. نمونه برای این افراد بسیار است.

:small_blue_diamond:هربار که یکی از اینها را میبینم متاسف می‌شوم . هربار که عکس یکیشان را در اینستاگرام می‌بینم که با چه حرارتی از دین و ولایت حرف می‌زنند به این فکر می‌کنم که کاش می‌دانستند تاثیر عکسشان خیلی منفی‌تر از آن چیزی‌ست که گمان می‌کنند؛ تاثیر منفی‌اش از حرفهای خوبشان خیلی بیشتر است. هربار که یکیشان را در خیابان می‌بینم خیلی متاثر میشوم. من اصلا به نگاه‌های حریص نامحرمان کاری ندارم. من فقط به آن دختربچه‌های ده نه ساله‌ای فکر می‌کنم که اینها را می‌بینند؛ به فکرهایشان؛ به تجزیه و تحلیلشان؛ به مقایسه‌ی آنها با مادر و مادربزرگشان؛ به نقش بستن معنی حجاب در ذهنشان...

به قول شهید مطهری :اگر می‌خواهید به قرآن عمل نکنید چرا گناه بزرگتری مرتکب می‌شوید و به اسلام و قرآن تهمت می‌زنید!
  • هانیه معینیان

بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا...