جهان یک زن

من هدهدم، صفیر سلیمانم آرزوست

جهان یک زن

من هدهدم، صفیر سلیمانم آرزوست

سلام خوش آمدید

ماجرای نیمروز

پنجشنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۷،


همان اول فیلم که مهرداد صدیقیان را دیدم با خودم گفتم "تمام شد دیگر قرار نیست خاطره‌ی خوب فیلم ایستاده در غبار تکرار شود" فکر می‌کردم حضور احمد مهرانفر و جواد عزتی فیلم را خراب می‌کند و آن حسی که فیلم احمد متوسلیان منتقل می‌کرد که به دلیل ناآشنا بودن بازیگرانش خیلی طبیعی از کار درآمده بود در فیلم جدید مهدویان نمی‌بینم. ولی از وسط فیلم آنقدر محو تماشای صحنه‌ها و بازی‌های خوب و سکانس‌های نفس‌گیرش شده‌بودم که دیگر اصلا شخصیت طنز و آشنای بازیگرانش به چشمم نیامد. ماجرای نیمروز یک سر و گردن از همه‌ی فیلمهایی که در این جشنواره دیدم بالاتر بود و این را گویا مردم هم می‌دانستند. صف طولانی مردم در سینما برای گرفتن بلیطش هم شاهد این مدعا. ماجرای نیمروز برای من یک جذابیت دیگر هم داشت و آن اینکه، من هرچه فیلم تا به حال درباره‌ی منافقین دیده بودم ازخانه‌های تیمی و اعلامیه‌های سازمان و روابط خاص اعضای آنها و عشق و عاشقی‌های نافرجامشان حرف زده‌بود و هیچ‌وقت آنقدر کامل و پروپیمان از آن‌طرف قضیه حرف نزده‌بود؛ از افراد و گروههایی که مقابلشان ایستاده بودند. ولی خب در ماجرای نیمروز دوربین روی انقلابیون فوکوس کرده است؛ مخصوصا در سالهای حیاتی و حساس ترور...

بعد از فیلم که هنوز غرق در لحظه‌ها و سکانس‌های فیلم بودم فکر می‌کردم سینما چقدر می‌تواند مهم باشد و یک فیلم چقدر می‌تواند تاثیرگذار باشد که هم آدمی مثل من را به وجد آورد و هم پسر جوان شلوار لی پاره پوش با تیپ هیپی و موهای بسته‌اش که بعد از فیلم بلند شد و تا جایی که میتوانست محکم دست زد و گفت "عالی بود"

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.

بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا...