جهان یک زن

من هدهدم، صفیر سلیمانم آرزوست

جهان یک زن

من هدهدم، صفیر سلیمانم آرزوست

سلام خوش آمدید

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زن خانه دار» ثبت شده است

 

امروز از یکی از دوستانم پرسیدم چرا مثل قبل نمی‌نویسد. وبلاگش را یادم بود و نوشته های خیلی خوبش را به یادش آوردم. گفت: «وقت ندارم». بارها این جمله را از دوستانم شنیده‌ام به همین خاطر  نپرسیده می‌دانم زمانشان را کجا صرف می‌کنند؛ «خانه». تمام وقت‌شان به خانه و خانه‌داری می‌گذرد، نه حتی به بچه‌داری و همسرداری؛ به خانه‌داری. نه اینکه خانه‌داری بد باشد؛ خانه داری نه تنها یک کار ارزشمند است بلکه خیلی هم لذت‌بخش است. این که هر روز خلق می‌کنی، اینکه می توانی با چیزهای بدمزه یک چیز خوشمزه درست کنی، این که می‌توانی گردها را بتکانی، می توانی لباس‌های رنگارنگ را تا کنی و سر جایشان بنشانی، میتوانی چیزهای کثیف را تمیز کنی و از تمیز شدن آنها لذت ببری، این که می‌توانی این خانه را نو کنی، به خانه روح ببخشی...

 ولی چرا خیلی از ما از خانه‌داری شکایت داریم و از آن بدمان می‌آید؟ برای اینکه در آن غرق شده ایم... و خدا می‌داند چه استعدادهایی،چه حال خوبی، چه بزرگ‌شدن‌هایی دارد تلف می‌شود.
کسی لذت دریا را می‌فهمد که روی ساحلش قدم بگذارد و گاهی پاهایش را به آب بسپارد؛ کسی که دارد در دریا غرق می‌شود و مدام دست و پا میزند که نجات پیدا کند فقط بیشتر در آب فرو میرود...

 

  • ۰ نظر
  • ۰۵ مرداد ۹۹ ، ۱۶:۲۶
  • هانیه معینیان

امروز روز جهانی زنان خانه دار است خیلی وقت است میخواستم درباره خانه‌داری مطلب بنویسم ولی نشد. این روز را مغتنم می‌شمارم و چند خطی مینویسم به عنوان مقدمه‌ی ورود به بحث و انشالله در آینده مطلب را کامل می‌کنم.

خانه‌داری مثل زمان گذشته نیست نه شکل و ساختارش ونه نوع نگاه به آن. ساختارش که قطعا زیر سایه پیشرفت و تکنولوژی تفاوت های آشکاری یافته و خیلی از کارها دیگر در دایره خانه‌داری قرار نمی‌گیرد یا ماشین آن را انجام می‌دهد و یا بعضی مشاغل خاص. آنچه این روزها اهمیت دارد نوع نگاه به خانه‌داری ست. قطعا نگاه زنان امروز به خانه‌داری خیلی متفاوت با زنان دیروز است درحالی که نگاه مردان به این مقوله تفاوت آشکاری نکرده‌است و آنچه موجب افزایش نگاه منفی به خانه‌داری شده است نگاه همین مردان و زنان به آن است. رسانه و سیاست های لیبرالی و فمینیستی و دیدگاه روشن‌فکران و سلبریتی ها و ... قطعا در این دیدگاه منفی موثر بوده‌است ولی آنچه اول از همه باید تغییر کند خودمان هستیم. خودمان به عنوان زن یا مرد؛ اینکه ذهنمان را از کجا تغذیه می‌کنیم؟


اسلام بهترین، زیباترین و به‌روزترین دیدگاه را در این‌باره دارد. اسلام آنجا که بحث حقوقی را مطرح می‌کند می‌گوید زن وظیفه‌ای ندارد که کار خانه را انجام دهد و آنجا که بحث اخلاقی را مطرح می‌کند میگوید خانه داری زن معادل جهاد است...هیچ مکتبی نمی‌توانست به این زیبایی این مطلب را بیان کند. اسلام آنجایی که بحث حقوقی میکند مخاطبش مرد است و می گوید تو نباید خانه داری را وظیفه زن بدانی، نباید او را بازخواست کنی، نباید زیاده‌خواه باشی  و بدانی وقتی همسرت این کار را انجام می‌دهد سپاسگزار او باشی؛ یعنی حالت طلبکاری که اصولا و عموما در مردان در قبال خانه داری زنان وجود دارد را نکوهش می‌کند. از طرفی وقتی بحث اخلاقی میکند مخاطبش زنان هستند. زنان را تشویق میکند به این کار و اجر و ثواب بسیاری برای آن قرار  میدهد؛ که  اگر ما زنان این ها را بفهمیم و بدانیم و نیت مان را درست کنیم که آنچه انجام میدهیم کاری ست که خدا دوست دارد و ما را به خدا مقرب تر میکند چقدر میتواند حالمان را خوب کند و خستگیمان را کم می‌کند...

  • هانیه معینیان
«زن موفق چه زنی است؟» فرض کنید این سوال را دهۀ چهل از یک نفر (مرد یا زن) پرسیده‎اند. فکر می‌کنید جوابش با جواب یکی از ما که در دهه نود زندگی می‌کنیم چقدر فرق می‎کند؟ به نظر من خیلی؛ در صورتیکه اگر موضوع سوال را به «مرد موفق» تغییر دهیم، جواب مردم دهه چهل با دهه نود خیلی تفاوت نمی‌کند؛ این نشان از تغییر جایگاه و نقش زن دیروز و زن امروز دارد. مرد از گذشته‌های دور، نان‌آور خانه بوده و به نوعی "شغل" و "حرفه" برای یک مرد جزئی از مردانگی به حساب می‌آمده. اعتقادی که هنوز هم تغییری نکرده است. ولی زنان؛ زنان دهۀ چهل، پنجاه و حتی شصت، زنانی بودند که تمام هم وغمشان این بود که بچه تربیت کنند، به اوضاع خانه رسیدگی کنند، غذا درست کنند و گاهی برای خرید مایحتاج خانه بیرون بروند و این زنان، زنان موفق و نمونه‎ای خوانده می‌شدند. هرچه گذشت و ما به سمت مدرن‎شدن، پیش رفتیم مفهوم زن موفق و ایده‎آل هم تغییر کرد و همین تغییر در مفهوم، موجب تغییر در جایگاه و نقش و رفتار زنان شد؛ امری که اتفاقا در کلام مردان بیشتر دیده می‎شد؛ اینکه " فلان خانم مدیر خوبی ست" یا " فلان خانم تحصیل‎کرده.." یا " آن خانم کارمند نمونه ..." مثال‎هایی بودند برای زن‌های موفق. یعنی قبل از اینکه حضور زنان در اجتماع پررنگ شود مفهوم "زن اجتماعی" در ذهن ها پررنگ شد.
زنان فهمیدند دیگر مثل دهه‌های قبل نمی‎توانند فقط در خانه بنشینند و ایده‌آل بمانند بلکه باید بیرون بروند. باید بروند به اجتماع؛ مدرسه؛ دانشگاه و بعد هم یک شغل خوب. و کم‌کم داشتن "شغل" برای زنان به یک هدف تبدیل شد و شاید جزیی از "زنانگی شان"! زنانی که نمی‎توانند جز شغل خوب به چیز دیگری فکر کنند و اگر بیکار بمانند احساس پوچی میکنند و بلد نیستند بقیه عمرشان را چطور بگذرانند. همان‌هایی که بعد از مدتی خوردند به در بسته، نه نشاط زنان قبل را دارند (خب کاملا طبیعیست! المراة ریحانة لیست بقهرمانة. زن که برای محیط‎های خشن و مردانه و استرس‎های کاری ساخته نشده) و نه به عنوان مدیران قدرتمند خانه‎های قبل، قدرتمند هستند. چون "زن" از آن مفاهیمی است که بین سنت و مدرنیته مانده است. چون مفهوم زن نه در ذهن زنان، نه در ذهن مردان، و نه نزد حاکمیت و جامعه کامل نیست. زنانی که فکر می‎کنند اگر حرفه‎ای نداشته باشند انسانی بی‎هدف و عاطل و باطل هستند، مردانی که در کلامشان و ذهنشان زن موفق زنی است که تحصیل کرده و شغلی دارد، ولی در عمل همان انتظار مادرانشان را از همسرانشان دارند، و جامعه‎ای که هیچ درک و کمکی برای «این زنان شاغل خانه‎دار»! ندارد.

اگر امروز از من نوعی بپرسند زن موفق چه زنی است ؟ جواب می‎دهم که : زن موفق و قدرتمند و با نشاط امروز زنی‎ست که نه مانند زن دهۀ چهل فقط خانه‎نشین باشد و نه مانند بعضی زنان امروز تمام انرژی‎اش را در بیرون از خانه صرف کند. زن موفق زنی‎ست که بین این دو تعادل ایجاد کرده است. زنی که قدرتش را می‎گذارد در اداره خانه ولی حضور اجتماعی هم دارد. کلاس‎های مختلف می‎رود، آموزش می‎دهد، می‎نویسد، عکس می‎گیرد، نقاشی می‎کشد، درس می‎خواند. زنی که هم چراغ خانه را روشن نگه می‎دارد و هم از دل همه تاریکی‌های بیرون، پنجرۀ مهتاب را به اتاق خود می‎آورد.

  • هانیه معینیان

بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا...