ما اهل لاسجردیم؛ یک روستا نزدیک سمنان. اواخر دولت دوازهم، جناب روحانی یادشان آمده باید برای وطنشان«سرخه» که فاصله کمی از لاسجرد دارد کاری بکند. به همین خاطر از چپ و راست لاسجرد را کوتاه کرد تا به سرخه اضافه کند و از موهبات این گسترش، سرخه به نوایی برسد. ما که جای خود دارد پدرانمان که شنیدند خونشان به جوش آمد. لاسجرد، خاک اجدادیشان قرار است کوچک شود این مگر کم چیزیست؟
هرچه هم که بگویی سرخه و لاسجرد ندارد؛ همه برای یک استانیم، همه هم زبانیم، همه مسلمانیم، همه ایرانی هستیم با یک پرچم.
کداممان میتوانیم فکر کنیم چه بلایی سر هر فلسطینی آمده؟ میتوانیم خودمان را لحظهای جایشان بگذاریم؟ یکباره یکی آمده وسط کشورت و میگوید اینجا جای ماست! یک بیگانه؛ که نه همزبانید، نه هموطن، نه همدین. وقتی هم روبرویشان میایستی، سنگ پرتاب میکنی سمتشان، فریاد میزنی که اینجا وطنت است، پاره تنت، آبا و اجدادت اینجا زیستهاند. تفنگ به دست بیرونت میکند، آوارهات میکند، بچه هایت را میکشد، بعد هم ژست روشنفکری میگیرد که اینجا حق ماست...
فلسطین مظلوم، بهزودی زمانی خواهدآمد که به دور از قلدران و زورگویان عالم زندگی خواهیکرد با مردمان خوب و نجیب از جنس خودت، انشالله...
- ۱ نظر
- ۱۷ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۷:۲۸