چراغ ها را من خاموش میکنم
"زویا پیرزاد" از آن نویسندههایی بود که خیلی قبلها اسمش را شنیده بودم و کتابهایش را دیده بودم؛ ولی هیچوقت میلی به خواندن کتابهایش نداشتم. این تابستان ولی شروع کردم به خواندن یکی از کتابهایش. خواندن "چراغها را من خاموش میکنم" خیلی برایم لذتبخش بود. نمیدانم چرا ولی با یک دید انتقادی کتاب را شروع کردم ولی خیلی زود مجذوبش شدم؛ از معدود کتابهاییست که خانواده لوکیشن اصلی آن محسوب میشود. داستان از زبان یک زن راویت میشود؛ زن خانهداری که سه فرزند دارد. گرچه تعریفی که از زن ارائه میدهد میتوانست بهتر باشد و کاملتر، ولی همینقدر هم خیلی خوب و ملموس و ایرانی است. چراغها را من خاموش میکنم از آن دست کتاب هاییست که باید روایت و متنش را از پایانش جدا کرد؛ هر چه قدر خواندن کتاب و ورق زدنش شما را سر حال میآورد پایانش بد و نچسب است. ولی خوبیهایش آنقدر هست که ارزش خواندن و لذت بردن داشته باشد.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.