«ما اغتشاشگر نیستیم؛ ما فقط معترضیم»
🔻استوریها را میخوانم، حرف دانشجویان را گوش میدهم، با دوستم صحبت میکنم و... یک چیز مدام تکرار میشود؛ «ما اغتشاشگر نیستیم؛ ما فقط معترضیم»
🔻من عمیقاً به این حرف معتقدم. من معتقدم یک عده که تعدادشان کم هم نیست معترض عملکرد مسئولین هستند ولی صحنه بازی به اعتقاد من و شما کاری ندارد. من عمیقاً معتقدم یک عده گرگ در لباس میش این وسطها جولان میدهند ولی وقتی فضا مه گرفته است هیچ چیز درست دیده نمیشود معترض و اغتشاشگر دیگر قابل تشخیص نیست.
🔻حتی در این فضای پرهیاهو صدا به صدا نمیرسد. آنقدر که آتش زدنها،شکستن ها، چاقو زدنها، ترورها و حمله مسلحانه ها شنیده میشود حرف شما به گوش نمیرسد.
این کاملا طبیعی است وقتی صدای تیشه زدن ها بلند شود دیگر صدای هیچ انسانی به گوش نمیرسد...
🔻دیروز هنگامی که خواستم با سه تا از دوستانم از عرض خیابان رد شوم، یک ماشین مدل بالایی که من حتی اسمش را نمیدانم از کنارمان رد شد و یک توهینی به ما کرد. چرا ما مستحق توهین بودیم؟! چون چهارنفرمان چادر به سر داشتیم...
🔻در این زمان خاصی که در آن به سر میبریم توهین به شخص خودم هیچ اهمیتی ندارد، حتی جسارت به چادرم هم خیلی اهمیتی ندارد؛ چیزی که من به آن می اندیشم جامعه است. جامعه ای که بعد از بیش از چهل روز کار را به اینجا رسانده که دهن ها به هتاکی باز شده، اسلحه ها برداشته شده و امنیتی که لکه دار شده...
🔻دقیقا در این نقطه دیگر ما با هم هیچ فرقی نداریم. دیگر فرقی ندارد معترض باشیم یا نه... دیگر مهم نیست چه برچسبی بهمان خورده باشد. وقتی امنیت برود بوی مرگ بلند میشود، وقتی بوی مرگ بیاید همهمان عزادار میشویم؛ چون ما همه عضو یک خانواده بزرگ هستیم...
🔻وقتی پسری معترض به جمهوری اسلامی جان بدهد آنسو تر پدر معتقد به جمهوری اسلامیاش عزادار میشود...
وقتی پدری معترض به حکومت جان دهد، آن طرف تر فرزند معتقد به حکومتاش به سوگ مینشیند...
🔻این «ما» این مای متکثر پیچیده که آدم هایش عجیب به هم وصل شدهاند...
- ۰۸ آبان ۰۱ ، ۰۱:۰۵