جهان یک زن

من هدهدم، صفیر سلیمانم آرزوست

جهان یک زن

من هدهدم، صفیر سلیمانم آرزوست

سلام خوش آمدید

۱۷ مطلب با موضوع «سیاست» ثبت شده است

امام علی علیه السلام:
فازَ مَنْ أَصْلَحَ عَمَلَ یَوْمِهِ وَاسْتَدْرَکَ فَوارِطَ أَمْسِهِ؛
پیروزی و موفقیت یافت کسی که عمل امروزش را درست کرد و کوتاهی های دیروزش را جبران نمود.

دنبال مقصر گشتن بعد از شکست، احتمالا کار درستی نباشد ولی دنبال تقصیر گشتن حتما کار درستی است. اینکه عدم پیروزی جبهه انقلاب را منحصر در جبر زمانه بدانیم و با جبرگرایی معتقد باشیم، قطعا ما هرکاری می‌کردیم شکست می‌خوردیم، نتیجه‌اش شکست‌های بعدی است. امام معصوم می‌گوید تقصیرهای دیروز اگر جبران نشود به پیروزی نخواهیم رسید.

🔹وَأَطیعُوا اللَّهَ وَرَسولَهُ وَلا تَنازَعوا فَتَفشَلوا
و خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید! و نزاع نکنید، تا سست نشوید

اولین گام اشتباه، نزاع درونی جبهه انقلاب بود. درحالی که عده‌ای بر ائتلاف تاکید داشتند عده‌ای دیگر سخت مخالف ائتلاف بودند. برای مثال محسن منصوری در زمانی که بیشتر بزرگان سیاست و چهره‌های انقلابی برای اجماع تلاش می‌کردند گفت: «برای آمدن به عرصه انتخابات حجت بر ما کامل شد، اما برای کنار رفتن هیچ حجتی وجود ندارد!». درحالی که علی نیکزاد حرف دیگری زد: «اگر بزرگان برای ائتلاف به جمع‌بندی برسند، همه نامزدهای خط انقلاب به دنبال این هستند که نتیجه انتخابات به اینجا ختم شود»

این نزاع در بالا درحالی در حال رخ دادن بود که در پایین و در فضای مجازی نزاع بالا به یک جنگ تبدیل شده بود. طبق آمار یکی از نهادها، حجم تولید محتوای فضای مجازی درباره کاندیداها از شروع ثبت‌نام کاندیداها تا ۳ تیر به این شکل بوده:
جلیلی ۸۲ درصد مثبت و ۱۶ درصد منفی و قالیباف ۲۴ درصد مثبت و ۷۲ درصد منفی. درحالی که ۸۶ درصد حجم محتوای تخریبی علیه قالیباف توسط جریان انقلابی (هواداران جلیلی) صورت گرفته شده بود.

🔹بایسته‌ها و نبایسته‌های نظرسنجی‌ها
در این انتخابات استفاده نادرست و بیش از حد از نظرسنجی‌های غیرعلمی هم گاهی آن‌ها را به نظرسازی تقلیل داد و هم با ضریب دادن بیش از حد به آن‌ها مردم را در تردید نگه داشت و حتی گاهی نظر آنها را عوض کرد. درحالی که نظرسنجی‌های اینترنتی غیرعلمی از نوع ایتایی، تلگرامی، توییتری، اینستاگرامی به دلایل مختلف از جمله عدم دقت در نمونه‌گیری هیچ‌وقت در سطح ملی قابل اعتنا نیستند ولی مقایسه نظرسنجی‌های مراکز معتبر افکارسنجی دور اول با نتیجه انتخابات نشان می‌دهد که با اینکه میزان مشارکت مردم در نظرسنجی‌ها با آنچه اتفاق‌افتاد فاصله داشت ولی دو  پیش‌بینی در همه نظرسنجی‌ها درست بود؛ یکی دو دوره‌ای شدن این انتخابات و دیگری در صدر بودن پزشکیان. پس این کاملا مشخص بود که پزشکیان به دور بعد می‌رود به همین خاطر بعضی مراکز افکارسنجی یک موضوع دیگری را هم مطرح کردند و آن اینکه در دوگانه‌های موجود کدام فرد توانایی پیروزی در مقابل پزشکیان را دارد؟    

نظرسنجی مجلس: از میان پاسخگویانی که قطعاً یا احتمالاً در انتخابات پیش‌رو شرکت خواهند کرد، اگر «سعید جلیلی» انصراف دهد، ۵۱ درصد از آراء ایشان به سبد رأی «محمدباقر قالیباف»، ۱۳ درصد به سبد رأی «علیرضا زاکانی»، ۱۲ درصد به سبد رأی «سیدامیرحسین قاصی‌زاده هاشمی» و ۸ درصد به «مسعود پزشکیان» منتقل خواهد شد.
از میان پاسخگویانی که قطعاً یا احتمالاً در انتخابات پیش‌رو شرکت خواهند کرد، درصورت انصراف «محمدباقر قالیباف»، ۲۷/۱ درصد از آرای ایشان به سبد رأی «سعید جلیلی»، ۲۱/۵ درصد به سبد رأی «مسعود پزشکیان»، ۱۲/۱ درصد «سیدامیرحسین قاضی‌زاده هاشمی»، ۸/۴ درصد «علیرضا زاکانی» و ۳/۷ درصد به «مصطفی پورمحمدی» منتقل خواهد شد.

ایسپا: با انصراف سعید جلیلی ۴۸ درصد طرفداران وی به محمدباقر قالیباف، ۱۵.۱ درصدشان به علیرضا زاکانی و ۷.۹ درصد به مسعود پزشکیان رأی خواهند داد.
 در حالی که با انصراف قالیباف ۳۳.۳ درصد آراء وی، به سبد رای سعید جلیلی افزوده می،شود و ۱۹.۴ درصد به پزشکیان رأی خواهند داد. ۱۸.۵ درصد نیز گفته‌اند برای جایگزینی تصمیمی نگرفته و باید برنامه نامزدهای دیگر را ببینند.

متا: در دوگانه آقایان پزشکیان و قالیباف، ۵۰.۳٪ از مشارکت کنندگان قطعی و احتمالی در انتخابات، گفته‌اند به آقای قالیباف رأی خواهند داد. در دوگانه آقایان پزشکیان و جلیلی، ۴۶٪ به آقای جلیلی رأی خواهند داد.

🔹رای‌های منفی
کسی که در دور دوم مقابل پزشکیان قرار می‌گرفت بیشتر از آنکه رای‌های مثبتش اهمیت داشته‌باشد رای‌های منفی‌اش مهم بود. چون بدنه انقلابی که خیلی‌هایشان تا صبح رای‌گیری مردد بین قالیباف-جلیلی بودند و تعداد مرددین در نظرسنجی‌ها هم موید این حرف است به هرحال به کاندیدای جبهه انقلاب رای می‌دادند، نکته مهم جذب رای‌های عموم مردم و خاکستری‌ها بود. 
برعکس تصور رایج، جامعه چند فرهنگی ایرانی نشان داده‌است «مسائل فرهنگی» بیشترازهرچیزی برایش اهمیت دارد حتی بیشتر از مسائل اقتصادی! در همین انتخابات با اینکه سعید جلیلی بر شعارهای اقتصادی، قشر محروم و روستایی تاکید داشت مسعود پزشکیان دست روی مسائل فرهنگی گذاشت و حتی حرف پیشین او در مورد بنزین ۲۵هزارتومانی مورد توجه قرار نگرفت! این اهمیت را حتی در مقایسه مسئله بنزین سال ۹۸ و درگذشت مهسا امینی سال ۱۴۰۱ هم می‌توان دید. ناآرامی‌های بعد فوت مهسا امینی به عنوان یک موضوع فرهنگی در مقایسه با ناآرامی‌های بنزین به عنوان امری اقتصادی، طولانی‌تر، رادیکال‌تر و گسترده‌تر بود. رای منفی جلیلی با توجه به سخنان و عملکرد خودش و اطرافیانش در مقایسه با رای منفی قالیباف در بدنه غیر مذهبی و انقلابی ایران خیلی بیشتر بود. مردم از رویکرد فرهنگی جلیلی در اینترنت و حجاب  و ... می‌ترسیدند. نظرسنجی‌ها هم موید این حرف بودند. 

🔸پی‌نوشت: ما یک دفعه در این انتخابات در این موقعیت ژئوپلیتیک پیاده نشده‌ایم! ایران تا بوده همین بوده؛ معجونی از قومیت‌های مختلف. این جملهٔ تکرار شونده که رای‌های انتخاباتی امسال قومیتی بود بیش از اینکه قابل اعتنا باشد بیشتر فرافکنی و جبرگرایی است. باید پرسید چرا سه سال پیش که رییسی رئیس‌جمهور شد رای‌های ایران قومیتی نشد؟ مگر همتی رقیب او از یکی از مناطق ترک‌نشین نبود؟ مگر همتی و مهرعلیزاده در مناظرات برای بیدار کردن رای‌های قومیتی به زبان آذری صحبت نکردند؟
حتی اگر این موضوع را بپذیریم که پیروز این انتخابات با رای قومیتی بالا آمد، بی خیال خراسان جنوبی و رضوی و شمالی هم شویم که رای قومیتی جلیلی بالاتر بود، همینطور بیخیال رای‌های گفتمانی قم و کرمان شویم،‌ اگر رای پزشکیان را در سیستان‌وبلوچستان و آذربایجان‌ها و اردبیل و کردستان نصف کنیم و به رای جلیلی اضافه کنیم باز هم رای پزشکیان بالاتر است. 
ضمن اینکه این شد دلیل؟ در انتخابات بعدی اگر کاندیدای اصلاح‌طلبان کرد و ترک و بلوچ و عرب بود و روی این مسائل تکیه کرد چه کنیم؟ آن وقت هم با گفتن اینکه رای‌ها قومیتی بوده باید شکست را بپذیریم و تلاشی برای رسیدن به اتحاد و یک پیروزی عاقلانه نکنیم؟!

 

 

  • هانیه معینیان
مدیریت اجرایی یا شورای تصمیم‌ساز؟!
 
مدیریت افکار عمومی با تکنیک مه‌آلودکردن فضا و تردید ایجاد کردن در اولویت‌ها، یا نقاط قوت را جزو نقاط ضعف گذاشتن و برعکس، گویی از وظایف این روزهای رسانه است! خیلی واضح و مشخص است که بالاترین مقام اجرایی یک کشور باید سابقه اجرایی در کارنامه‌اش داشته‌باشد ولی بعضی اطرافیان جناب جلیلی که قبلا هم طراح دوگانه‌هایی چون «وظیفه-نتیجه»، «صالح مقبول-اصلح نامقبول» و «عدالت-پیشرفت» بودند در ابتدای مسیر تبلیغات انتخاباتی با دوگانه‌سازی اشتباه دیگری چون «برنامه-کارنامه» به میدان آمدند و ذهن‌ها را مردد کردند و اینطور یک امر بدیهی به یک چالش اساسی تبدیل شد. 
 
🔹درحالی که جدا از صراحت این موضوع در قانون و بدیهی بودن این امر و همینطور جدا از اینکه کارنامه موفق بدون برنامه امکان تحقق ندارد، در سخنان رهبری هم توجه ویژه به کارنامه دیده می‌شود.
 
*«همیشه همین را میگویم که به حرف و وعده اعتماد نکنید: به عمل کار برآید؛ به حرف زدن و به گفتن و به وعده دادن نمیشود اعتماد کرد؛ در مسائل مهمّ کشور هم همین جور است. خب حرف، آسان است؛ هر کسی می‌آید یک ادّعایی میکند، یک وعده‌ای میدهد، یک حرفی میزند؛ به اینها نمیشود اعتماد کرد؛ باید نگاه کرد و دید که آیا یک عملی در گذشته‌ی این شخص وجود دارد که این وعده را تأیید کند و تصدیق کند، یا نه؛ اگر چنانچه وجود داشت میشود به او اعتماد کرد، وَالّا نه. بنابراین کارآمدی را با حرف نمیشود تشخیص داد.»*
 
*«ملت ایران برای حفظ منافع و تثبیت عمق راهبردی خود در معادلات پیچیده بین‌المللی و برای اینکه بتواند ظرفیت‌ها و استعدادهای طبیعی و انسانی خود را ظهور و بروز بدهد تا کام کشور شیرین شود و همچنین برای اینکه بتواند حفره‌ها و رخنه‌های اقتصادی و فرهنگی را پر کند، به رئیس‌جمهوری فعال، پر کار، آگاه و معتقد به مبانی انقلاب احتیاج دارد.»*
 
🔹حتی جناب جلیلی در صحبت‌هایشان اشاره کردند که: «رئیس جمهور پیمانکار نیست» درحالی که رهبری فرموده‌اند:
*«یک پروژه‌ی عظیمی بناست در کشور اجراء شود و او عبارت است از پیشرفت علمی، تعالی در میدان علم؛ پیمانکارش، دستگاه‌های دولتی‌اند»*
 
🔹پله بعدی بعد از ناموفق بودن در ایجاد این دوگانه، خلق کارنامه اجرایی برای جلیلی بود! آن‌ هم با ادبیات غلوآمیز درباره جایگاه شورای عالی امنیت ملی در کشور. قطعا شورای امنیت ملی وظیفه خطیری دارد که اهمیتش در قانون ذکر شده و نیازی به این تعبیرات اغراق آمیز ندارد ولی نکته اینجاست این شورا همانطور که در قانون هم آمده شأن تصمیم‌سازی دارد نه اجرایی!
به عنوان شاهد مثال کلام رهبری را در این موارد نقل می‌کنم:
▪️سخنان رهبری در دیدار با دبیر و کارشناسان شورای عالی امنیت ملی:
*«دبیرخانه‌ی شورا باید وظیفه‌ی مهم تصمیم‌سازی را به‌گونه‌ای انجام دهد که تصمیم‌گیری‌های شورای عالی امنیت ملی در چارچوب نگاه صحیح و چندبُعدی به مقوله‌ی امنیت باشد.»*
 
*«شورای عالی امنیت ملی باید به همه‌ی این مسائل در بخش‌های مختلف رسیدگی و تصمیم‌گیری کند و بر همین اساس دبیرخانه‌ی شورا نیز باید با اندیشه‌ی کارآمد و تلاش خستگی‌ناپذیر و کار کارشناسی مبتنی بر تفکر انقلابی، تصمیم‌سازی صحیح را برای مقابله با شیوه‌های پیچیده و جدید ضدامنیتی انجام دهد»*
 
▪️حکم رهبری در انتصاب جلیلی در کنار افراد دیگر در شورای راهبردی روابط خارجی: 
*«با توجه به تجربیات دوره ی گذشته و نقش این شورا در یاری رساندن مسئولان برای تصمیم گیریهای کلان و بهره مندی از نخبگان در این عرصه، امید است در دوره ی جدید شاهد حضور موثرتر آن شورا در وظائف محوله باشیم.»*
 
▪️در فراخوان رهبر انقلاب برای تکمیل و ارتقای الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت، رهبری بعضی از دستگاه‌ها را به طور مجزا نام برده و مسئولیتشان را متذکر شده. دقیقا در اینجا تفاوت شأن تصمیم سازی شورای امنیت با شأن اجرایی قوه مجریه مشخص میشود: 
*«شورای عالی امنیت ملی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی فضای مجازی در حیطه وظایف خود به بررسی و ارائه پیشنهاد نسبت به این نسخه از الگو بپردازند.»*
 
*«دولت فارغ از ملاحظات زودگذر، این سند را از جهت قابلیت اجرا و تحول‌آفرینی بررسی نماید و پیشنهادهای عملی برای ارتقای آن را ارائه دهد. از ذخیره مدیریتی و کارشناسی دولت در مرکز و استانها برای این منظور استفاده شود»*
 
▪️درجایی دیگر این تفاوت یکبار دیگر از زبان رهبری بیان میشود
«در شورای‌عالی امنیّت ملّی که همه‌ی مسئولین در آنجا حضور دارند، تصمیم‌گیری می‌شود و وزارت خارجه با شیوه‌های خودش بایستی آن‌ها را عملی بکند و پیش ببرد.»
 
  • هانیه معینیان

این روزها مدام چند سکانس در ذهنم رژه می‌رود. سکانس سقوط بالگرد در فیلم «چ» اولین سکانسی‌ست که بعد از شنیدن خبر شهادت در ذهنم رژه می‌رود. همان سکانس نفس گیر که گمونم هیچ کسی نمی‌توانست به زیبایی حاتمی کیا آنرا دربیاورد. جای آدمها در ذهنم تغییر می‌کند، غیر از کوه، کمی دار و درخت در ذهنم جان میگیرد و صحنه چرخ زدن بالگرد، چرخ زدن، چرخ زدن و .. دوست ندارم به پایان قصه فکر کنم. همینجا داستان تمام می‌شود. دوست ندارم فکر کنم آدمهای آن بالگرد در جنگل‌های ورزقان چطور شهید شده‌اند...
اما چیزی که جدیدا به آن اضافه شده سکانس‌های فیلم «بادیگارد» است. پررنگ‌ترین‌هایش سکانس ابتدایی و انتهایی فیلم است. اول قصه، آنجا که «حیدر» فراموش کرده محافظ است و همینطور پایان داستان؛ آنجا که به خودش می آید و میشود حیدر سابق...
آن روزها که فیلم را دیدم خیلی خوشم آمد، حالا اما گمان میکنم خیلی دور است از واقعیت... انگار پایانش باید تغییر کند. انگار باید حیدر به خودش بیاید و بفهمد همیشه هم اینطور نیست، اینطور نیست که شخصیت های سیاسی دیگر مثل دهه شصت ارزش فدا شدن نداشته باشند! اینطور نیست که شخصیت های علمی جای شخصیت های سیاسی را گرفته باشند! اینطور نیست که شهادت از رییس جمهور و نخست وزیر رسیده باشد به استاد دانشگاه...انگار یک نفر باید اینها را در گوش حیدر زمزمه کند: ایران در مسیر حق است، هنوز بعضی‌ها شهیدانه زندگی می‌کنند؛ هنوز رییس‌جمهور‌ها و دیپلمات‌های ایران شهید می‌شوند...

  • ۱ نظر
  • ۰۳ خرداد ۰۳ ، ۱۵:۴۴
  • هانیه معینیان
من ابراهیم رئیسی را فقط به قدر رئیس جمهور ایران دوست می‌داشتم نه کمتر نه بیشتر! دیروز بین رصد کردن اخبار، دلم بیشتر از رییس جمهور، نگران امیرعبداللهیان و نماینده ولی فقیه محبوب و دوست داشتنی تبریز بود. مدام با خودم می‌گفتم شما دو نفر در آن بالگرد چه‌کار می‌کردید آخر؟! مانند خیلی از «اگر»های دیگران این آیه قرآن فراموشم شده‌بود: «اى کسانى که ایمان آورده‌اید، همانند آن کافران مباشید که درباره برادران خود که به سفر یا به جنگ رفته بودند، مى‌گفتند: اگر نزد ما مانده بودند نمى‌مردند یا کشته نمى‌شدند. خدا این پندار را چون حسرتى در دل آنها نهاد. و خداست که زنده مى‌کند و مى‌میراند و اوست که اعمال شما را مى‌بیند.» نمیدانستیم این بالگرد، مرکب شهادت بود... چه این که آن دوتا بالگرد دیگر با وضعیت مشابه سرنوشت دیگری داشتند.
 
 امروز بعد از شنیدن خبر شهادت سوگوار شدم. خیلی از مردم همین طورند. حتی آنهایی که رییسی را  قبلا نقد میکردند،  حتی آنهایی که درشت بارش می‌کردند... دیدمشان؛ حزن پشت چهره‌شان را دیدم. حواستان پرت آنهایی که هلهله می‌کنند نشود. شادی باید از یک علت حقیقی نشئت بگیرد، وگرنه دلقک‌ها شادترین مردم دنیا بودند!
 
من ابراهیم رئیسی را فقط به قدر رئیس‌جمهور ایران دوست می‌داشتم نه کمتر نه بیشتر! ولی امروز عزادار یکی از عزیزترین رئیس‌جمهورهای ایران هستم، همینطور یکی از عزیزترین دیپلمات‌های ایران و یکی از عزیزترین امام جمعه‌های ایران و این خاصیت شهادت است...
  • ۳ نظر
  • ۳۱ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۵:۰۷
  • هانیه معینیان

بسم الله الرحمن الرحیم 

ادع الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة...

انتظار ما از یک رهبر اسلامی بیشتر از هرچیزی راهبری در مسیر اسلام است؛ رهبری برای رسیدن به جامعه توحیدی 

اسلام البته چون انسان را خوب می‌شناسد کدهای مورد نظر را برای راهبری جامعه در اختیار گذاشته است، یکی از مهم‌ترین‌هایش همین آیه ابتدای متن است.

حکمت به عنوان کلام عقلانی برآمده از استدلال و برهان است و موعظه به عنوان تکرار همان حکمت‌ها و حرف‌هاست و این به چند دلیل است، 

اول: انسان موجودی فراموشکار است و نیاز به یادآوری دارد. خیلی اوقات انسان حکمت را می‌داند اما انگار پس ذهنش گیر کرده و نیاز به یادآوری دارد 

دوم: فرهنگ مقوله‌ای پیچیده است که با ده سال و بیست سال و پنجاه سال و حتی صد سال دگرگون نمی‌شود و بیشتر از هرجای دیگر به مداومت و صبر نیاز دارد.

به خاطر همین دو دلیل است که ما در زندگی ۲۵۰ساله ائمه گاهی می‌بینیم که همان حرفی که پیامبر(ص) گفته است به نحوی دیگر در کلام حضرت عسکری(ع) هم می‌بینیم!

 

 

  • هانیه معینیان
ما شبیه هم نیستیم!
هرطور فکر می‌کنم ما شبیه شما نیستیم.
دنیایمان خیلی متفاوت است؛ ما روزمره‌هایمان خلاصه می‌شود در خواب و خوراک و کار و تفریح و لباس و... روزمره‌های شما ولی فرق دارد. موقع غذا پختن صدای انفجار می‌شنوید، با صدای موشک از خواب بیدار می‌شوید... مویه صدای آشنای روزگارتان است و بوی خون رایحه هر روزتان...
شما با جنگ بزرگ شدید! مرگ بخشی از زندگی روزمره‌تان شده..
 هربار که تصویر یکی از شما را می‌بینیم غمی بر دلم می‌نشیند و راستش را بخواهید به شما غبطه می‌خورم!
ایمانتان
ایمانتان 
ایمانتان 
ستودنی‌ست و مثال زدنی... 
چه آن زمان که مقلوبه فلسطینی را محکم بر سینی می‌کوبید، چه آن زمان که  فرزند شهیدتان را در آغوش می‌گیرید، چه آن زمان که برای همسرتان عزاداری می‌کنید، چه آن زمان که با شجاعت بر دشمن سنگ می‌زنید، چه آن زمان که زینب‌وار با دست خالی روبه روی خصم می‌ایستید و محکم و بدون ترس با سلاح زبان به او تیر می‌زنید. 
نمی‌دانم؛ شاید آن زمان بیش از همه به یاد زنان شهید مقاومت می‌افتید به یاد «وفا ادریسی» اولین شهید راه مبارزه یا اقدام شجاعانه و شهادت «نورا جمال» ۱۵ ساله یا «ریم صالح الریاشی» که قبل از شهادت در وصیت‌نامه‌اش برای دو فرزند ۱۸ ماه و سه‌ساله‌اش نوشت «این بچه‌ها را نزد خانواده به امانت می‌گذارم و اطمینان دارم که تحت توجهات خداوند، رشد خواهند کرد.»
به شما غبطه می‌خورم؛ برای روح بلندتان و برای ایمان استوراتان، که شما درختان زیتون پرباری هستید که در صحرا روییده‌اید...
که مولایمان علی(ع) می فرماید:
بدانید که درختان بیابانی چوبشان محکمتر است، اما درختان سرسبز که همواره در کنارآبند پوست نازکترند. درختانی که در بیابان می رویند و جز با آب باران سیراب نمی شوند، آتششان شعله ورتر و با دوامتر است.
 
  • هانیه معینیان

 آنقدر ذهنم از ذهن بعضی‌ها دور است که انگار ما در دو اقلیم متفاوت زیست می‌کنیم.
البته که شخصی که از صبح تا شب در رسانه‌های خارجی سرک می‌کشد و خوراکش را از آنها می‌گیرد بزرگ شده اقلیم آنهاست. 
آنها که شیفته فرهنگ غرب هستند فقط بدنشان اینجاست وگرنه فرزند همان‌هایند. 

 اسلام بیش از هر دین و مکتبی به عقل و تفکر اهمیت داده است. بیش از هر دین و مکتبی با تقلید جاهلانه مبارزه کرده است.
اسلام برای همیشه تاریخ یک درس جاودانه برای انسان دارد. چه آنجا که می‌گوید «أَوَلَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لَا یَعْقِلُونَ شَیْئًا وَلَا یَهْتَدُونَ» _که جای آبائهم هرچیزی را می‌شود گذاشت_ که می‌خواهد یک حکم کلی بدهد که محو شدن و مرعوب شدن و افسون شدن باطل است. حتی اگر آن پدرت باشد! 
چه آنجا که می‌گوید «قُل هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ» حالا که خودت را نباختی باید دنبال برهان و دلیل باشی...
 چون جمهوری اسلامی طرفدار فلسطین است پس من مخالف فلسطین می‌شوم که هم تقلید بچگانه از غرب است و هم دلیلی بی پایه و برهان.

  • هانیه معینیان

این مدت خیلی وقت گذاشتم که نظر متخصصان مختلف را درباره لایحه حجاب بشنوم. این متن کوتاه حاصل این پژوهش کوتاه است:


در قوانین کشور، قانون حجاب از سال 62 با عنوان حجاب شرعی وارد شد که مجازات افراد را بیان می‌کرد. این مجازات در سال 75 و بعد در سال 92 تغییر کرد. لایحه عفاف و حجاب که امسال از سمت قوه قضاییه تدوین شد، از فیلتر دولت گذشت و در حال حاضر در مجلس است سعی کرده نواقص و اشتباهات قوانین قبلی را درست کند

 مهمترین نکته در قانون جدید توجه به اصل مدارا در حکمرانی است: 
برای مثال لفظ حجاب شرعی برداشته شده‌است. اگر بخواهیم از لفظ حجاب شرعی استفاده کنیم یعنی اکثریت زنان، متخلف شناخته می‌شوند زیرا زنی که کمی از موهایش بیرون است یا حتی زنی چادری که آرایش دارد از دایره حجاب شرعی خارج می‌شود! البته در عمل و در دادرسی‌ها حجاب شرعی به حجاب عرفی تنزل پیدا می‌کرده

علاوه بر این، لایحه از جرم به تخلف رسیده‌است. یعنی زنی که حجاب را رعایت نکند مجرم شناخته نمی‌شود، بلکه متخلف است، مگر اینکه میزان بی‌حجابی‌اش شدید باشد یا تخلفش را چندبار تکرار کند. این امر به این معناست که فرد از سابقه کیفری و لفظ مجرمانه نجات پیدا می‌کند

نکته‌های مهم بعدی در لایحه این است که: 
- بین فرد مشهور یا فردی که بی‌حجابی سازمان‌یافته دارد با شهروند عادی تفاوت گذاشته
- فقط مرتکبین را در نظر نگرفته بلکه مرتبطین را هم در نظر گرفته، مثل خودرویی که یکی از سرنشینانش بی‎حجاب باشد
- بین میزان بی‎حجابی تفاوت قائل شده و نوع برخورد قانونی را هم متفاوت کرده‌است.
- تاکید شده افراد بی‌حجاب یا بدحجاب شهروند جمهوری اسلامی‌اند و کسی حق توهین یا تهمت یا ضرب و شتم یا...با  ایشان را ندارد (ماده ۸)  
.
خیلی از نقدهایی که درمورد این لایحه شنیدم این روزها، به دلیل فهم غلط از لایحه است. مثل اینکه مجازات بازدارنده نیست. این نقد به این خاطر است که به جای رجوع به تصویب‌نامه سال 99 هیئت وزیران و تغییر مبلغ مجازات‌ها، منتقدان به اشتباه مواد و قوانین قبلی را نگاه می‌کنند. علاوه بر این ما تجربۀ مجازات‌های سنگین‌تر را داشته‌ایم آیا این مجازات‌ها موفق عمل کردند؟! نقد بعدی این است که چرا از وسایل هوشمند استفاده می‌شود و نقش پلیش کاهش یافته؟ در پاسخ باید گفت، جدا از اینکه آیا برخورد فیزیکی پلیس در همه موارد درست و موثر است یا خیر، آیا اصلا زیرساخت‌های لازم برای این کار وجود‌ دارد؟ نقد دیگر ناقدان ماده ۸ لایحه است درحالیکه این ماده قبلا در مصوبه 94 وجود داشته و تکراری است و اگر نقدی به این ماده وارد باشد باید به مصوبه سال 94 نقد را وارد کرد 
.
البته به نظر من هم -بیرون از فضای سیاسی و احساسی- به لایحه نقدهایی واقعی وارد است، مهمترینش وجود ابهام است، لایحه اول در قوه قضاییه گویا شفافیت بیشتری داشته. نکته بعدی اینکه این لایحه حجاب را در حد هنجار پایین آورده و نقد آخر هم اینکه در مجازات‌ها به پایگاه اقتصادی افراد توجه نشده در حالی که برای بازدارندگی قشر مرفه -که اتفاقا این تخلف در بین این افراد شیوع بیشتری دارد- توجه به این امر بدیهی است
.
گرچه این لایحه هنوز به قانون تبدیل نشده و مشخص نیست چه سرنوشتی خواهد داشت ولی من فکر می‌کنم اگر از هیجانات طرفین دور شویم و منصفانه بخواهیم قضاوت کنیم، این لایحۀ حجاب تا تا همینجای کار، هم مبتنی بر عقلانیت حکمرانی است و هم مبتنی بر رحمانیت اسلام

 

متن کامل در نسیم آنلاین

  • ۲۸ خرداد ۰۲ ، ۰۰:۵۲
  • هانیه معینیان

موضوع برنامه دوشنبه شب «جهان‌آرا» بررسی لایحه عفاف و حجاب بود. به لایحه کاری ندارم چند خطی راجع به این برنامه می‌خواهم بنویسم؛

همان اول برنامه قبل از اینکه حرفی راجع به لایحه زده‌شود سه تا اتفاق افتاد که واقعا من را از دیدن ادامه برنامه منصرف کرد ولی چون موضوعش برایم اهمیت داشت تا پایان برنامه را دیدم.

اول: با موضوع بررسی لایحه عفاف و حجاب دو نفر را دعوت کرده‌اند که مخالف سرسخت لایحه بودند! که این مخالفت را حداقل زیر علمشان پنهان نکردند بلکه کاملا با احساسات شروع کردند تا از همان اول احساسات مخاطب درگیر شود. البته کار سختی هم نبود چون احساسات مردم چندی قبل درگیر شده‌بود. من فکر می‌کردم این برنامه قرار است با عنوان «بررسی» آگاهی‌بخش باشد ولی گویا عنوان اصلی برنامه «تقبیح» بوده‌است و برانگیزاننده احساس...

دوم: امیرحسین ثابتی همان ابتدای امر با تعجبی فراوان رو به مهمان برنامه جمله‌ای این چنینی گفت؛ که «مگر کارشناسی هم هست که موافق این لایحه باشد؟» باورم نمی‌شد! راستش را بخواهید از این دست رفتارها از این ژانر آدم‌ها دیده‌بودم و نباید متعجب می‌شدم ولی شدم. یعنی این توهم حداکثر‌پنداری مرض عجیبی است که من گاهی به کروبی و موسوی سال ۸۸ حق می‌دهم که به دنبال این توهم، دنبال آرای گمشده وجود نداشته خود بگردند! جالب اینکه اینجا مجری پا را از حداکثرپنداری فراتر گذاشته‌بود و به همه‌پنداری رسیده‌بود! 

سوم: همان ابتدا یکی از مهمان‌ها حرفی زد که من هنوز دارم به آن حرف فکر می‌کنم. ایشان گفتند دلایل موافقان لایحه از نشناختن فضای جامعه ایران بیرون آمده، چون معتقدند شدت عمل می‌تواند فضا را دوقطبی و در نهایت متشنج کند. من مدام دارد این فکر در سرم می‌چرخد که مگر قضیه مهسا امینی در ایران اتفاق نیفتاد؟! چه تغییراتی در جامعه ایرانی  پیش آمده که دیگر امکان آن اتفاق وجود ندارد؟ چه آمار و ارقام و پژوهشی از جامعه وجود دارد که ما اتفاق به چشم دیده را کنار بگذاریم و بگوییم دیگر آن اتفاق نمی‌افتد؟ باشد؛ موافقان فضا را نمی‌شناسند شما که فضا را می‌شناسی چرا دلیلی بر ادعای خود نمی‌آوری؟!

 رسانه ملی تا وقتی با سه دهان یک حرف را می‌زند روز به روز کوچک و کوچک‌تر می‌شود

  • ۲۴ خرداد ۰۲ ، ۰۰:۴۷
  • هانیه معینیان

من اهل دنبال کردن اخبار نیستم. آن شب قبل خواب وقتی چرخی در ایتا زدم و خبر شهادت آن جوان سبزواری را خواندم خیلی ناراحت شدم. وقتی هم فهمیدم همان شب می‌خواسته دنبال دخترش برود اشک در چشمانم جمع شد. سرم را که روی بالشت گذاشتم افکار مختلف به سرم هجوم آوردند. اولینش هم این که، اگر همسرت جای شهید الداغی بود چه؟ انگار قلبم جایش تنگ شده‌بود! خیلی زود این فکر را پس زدم. به جایش فکر کردم اگر من جای آن دخترها بودم چه؟
همینطور که افکار مختلف به سرم هجوم آورده‌بود تصمیم گرفتم فردا متنی برای این شهادت بنویسم؛ مهمترین جمله‌های آن متنی که در سرم چرخ می‌خورد این بود:
*«غیرت» آن مزخرفاتی نیست که در «ابلق» نرگس آبیار دیدید؛ همسر مونا حیدری و پدر رومینا هم هیچ ارزشی نه برای زن و نه برای ناموس قائل بودند، آنها تنها چیزی که دیدند خودشان بوده و بس...نمیدانم شهید «حمیدرضا الداغی» هشتگ «من ناموس کسی نیستم» به گوشش خورده‌بوده یا نه، ولی با شهادتش نشان داد که به آن باور ندارد. او دختران دیگر شهر را هم مانند دختر خودش ناموسش می‌پنداشت...*

«بله» را باز کردم تا اینها را بنویسم. چشمم به گروه چند هزار نفری‌مان افتاد، بازش کردم. آنچه را که می‌خواندم باور نمی‌کردم! واکنش بعضی‌ها را نمی‌توانستم درک کنم و هر ثانیه بر بهتم افزوده می‌شد: 

 «آنقدر تبلیغ شهادت کردید که جوان مردم بیخود پرپر شد!»
« آنها که خودشان حجاب درستی نداشتند»
«او خودش را بیخود وسط معرکه انداخته!»
«او میتوانسته پدری دلسوز و فداکار برای فرزندش باقی بماند و به جامعه و حکومت اسلامی خدمت کند نه اینکه در جوانی شهید شود»

 باورم نمی‌شود. همیشه با خودم می‌گفتم چطور یک آدمهایی پیدا شدند که به خانواده شهدا زخم زبان زدند و خون ارزشمند شهیدشان را بی قدر کردند ولی حالا داشتم خودم همین حرفها را می‌خواندم! از فکر اینکه این حرف‌ها به گوش خانواده آن شهید برسد سرم داغ کرد. نمی‌دانم در آن گروه چند هزار نفری چه‌ها گفتم، حتما خطبه امام علی را به خاطرشان آورده‌ام:
" به من خبر رسیده که مردى از لشکر شام به خانه زنى مسلمان و زنى غیر مسلمان که در پناه حکومت اسلام بوده وارد شده، و خلخال و دستبند و گردن بند و گوشواره هاى آنها را به غارت برده، در حالى که هیچ وسیله اى براى دفاع، جز گریه و التماس کردن، نداشته اند. لشکریان شام با غنیمت فراوان رفتند بدون این که حتّى یک نفر آنان، زخمى بردارد، و یا قطره خونى از او ریخته شود، اگر براى این حادثه تلخ، مسلمانى از روى تأسّف بمیرد، ملامت نخواهد شد، و از نظر من سزاوار است." امیرالمومنین در مورد زن غیرمسلمان اینطور می‌گوید، زنی که فقط گوشواره ‌اش را گرفته‌اند، نه اینکه چاقو گذاشته باشند روی بدنش، نه اینکه دستش را به زور کشیده باشند... امیرالمومنین اینطور از امنیت زن در جامعه اسلامی سخن می‌گوید. بعد بعضی ها...

 ولی این را خاطرم هست که از شدت بهت فراموش کردم بهشان بگویم اگر خودتان یا دختر و همسرتان جای آن دختران بودند به همین نتیجه می‌رسیدید؟

  • ۱۲ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۱:۱۱
  • هانیه معینیان

بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا...