من هربار «عصرجدید» را میبینم حسرت میخورم. نه بهخاطر شرکتکنندگانش که واقعا گاهی با ذرهبین هم نمیتوانی ذرهای استعداد( به معنای واقعی استعداد) در آنها بیابی، نه به خاطر حرفهای تکراری احسان علیخانی که «ذوق» و «قریحه» و «قضاوت نکنیم»ش دیگر خیلی توی ذوق میزند و نه حتی به داوری کردن داورهایش...
حسرت میخورم به خاطر حضور «آریا عظیمینژاد» و با خود فکر میکنم کاش شخص دیگری روی آن صندلی نشستهبود. من موسیقیندان قبلترها عظیمینژاد را میشناختم ولی بعد از ازدواجم به نابغه بودنش پی بردم. قبل از این برنامه قطعا خیلیها اسم عظیمینژاد را هم نشنیدهبودند چه برسد به چهرهاش. ولی آنهایی که او را میشناختند هنرش را هم میشناختند و چه محبوب بود هنرش برای آنهایی که میشناختندش. حالا اما آریا عظیمینژاد مشهور شدهاست ولی محبوب نه...
«امین حیایی» که عمری در سینما و تلویزیون خوش درخشیده عصرجدید خیلی حرف تازهای برایش ندارد. «رویا نونهالی» هم فقط شاید محبوبتر شده باشد( حداقل برای من اینطور بود). «سید بشیر حسینی» که قبلاً کسی نمیشناختش حالا هم معروف شد هم کتابهایش فروش رفت ماند آریا عظیمینژاد که به نظرم عصر جدید «هیچ» برایش نداشت... آنهایی که تازه شناختندش به اندازه هنرش نشناختندش آنهایی هم که قبلاً میشناختندش حضور او در چنین برنامهای خیلی به مذاقشان خوش نیامد...
البته که عصر جدید هم در این قضیه بیتاثیر نبوده است. اینکه شور صداقت داشتن و نقدپذیر بودن را درمیآورد. اینکه هربار عظیمینژاد رای منفی میدهد یک نفر آن پشت مثل اسفند روی آتش بالا و پایین میپرد و داد میزند و اعتراض میکند. من اسمش را نمیدانم ولی هربار که دادش بلند میشود و پخش میشود و علیخانی هم مطرح میکند دوست دارم بروم با خاموش کردن تلویزیون همه اعتراضم را نشان بدهم که اگر پذیرفتی یک نفر قاضی شود، داور شود اینهمه هیاهو و دادو بیداد و اعتراض دیگر چیست؟! ولی میدانم این اعتراض خاموشم هیچ فایدهای ندارد.
- ۲ نظر
- ۰۸ مرداد ۹۹ ، ۱۶:۴۵