جهان یک زن

من هدهدم، صفیر سلیمانم آرزوست

جهان یک زن

من هدهدم، صفیر سلیمانم آرزوست

سلام خوش آمدید

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انسان باهوش» ثبت شده است



از تلویزیون خانه ما را می‌دیدم. با اینکه برنامه اش را دوست دارم ولی آن قسمت مصاحبه و نظرخواهی از خانواده‌ها حرصم را درمی‌آورد. هربار یک خانواده یا دوخانواده یا حتی هر سه خانواده فقط برای برنده شدن و به دست آوردن جایزه زیراب خانواده دیگر را می‌زنند. با دلایل درست یا نادرست به طرز خودخواهانه‌ای خودشان را بهتر از بقیه میدانند و این را هم به زبان می‌آورند.

برنامه که تمام شد گوشی را برداشتم و تیتر خبرگزاری فارس نظرم را جلب کرد. خبر را نمی‌توانستم باور کنم، اینکه عده ای به‌خاطر اینکه شنیده‌اند در درمانگاه محلشان چند بیمار کرونایی بستری است آتش به پا کرده‌اند! آتش واقعی... اصلا شایعه بودن اینکه آنجا بیماری بستری است درحالی که نبوده برایم اهمیت ندارد فقط دارم به آتش به پا کردن آن چند نفر فکر میکنم. واقعا ما از چه زمانی آنقدر خودخواه شده‌ایم؟! رحم مسلمانی پیشکش، رحم ایرانی زبانزدمان کجا رفته؟! نظر یک نفر زیر آن پست بیشتر ناراحتم کرد: «زمستان میرود و رو سیاهیش به زغال می ماند. به نظرم بعد از اینکه داستان کرونا تموم شد هی به فرهنگ چند هزار ساله ایرانمون ننازیم»

خوب است این داستان را مرور کنیم:
در زمان موسی (ع )خشکسالی پیش آمد آهوان در دشت خدمت موسی رسیدند که ما از تشنگی تلف می شویم و از خداوند متعال در خواست باران کن. موسی به درگاه الهی شتافت و داستان آهوان را نقل نمود .
خداوند فرمود: موعد آن نرسیده است، موسی هم برای آهوان جواب رد آورد؛ تا اینکه یکی از آهوان داوطلب شد که برای صحبت ومناجات بالای کوه طور رود.
به دوستان خود گفت: اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانید که باران می آید وگرنه امیدی نیست. آهو به بالای کوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما در راه برگشت وقتی به چشمان منتظر دوستانش نگاه کرد ناراحت شد،شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت: دوستانم را خوشحال می کنم و توکل می نمایم. تا پایین رفتن از کوه هنوز امید است.تا آهو به پائین کوه رسید باران شروع به باریدن کرد. موسی معترض پروردگار شد.
خداوند به حضرت موسی(ع) فرمود: همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که آهو دوباره با توکل حرکت کرد و این پاداش توکل او بود.

آهو ما ایرانی ها را یاد چه می اندازد؟! ضامن آهو؛
در ملک ضامن آهو، بیاییم و از آهو کمتر نباشیم...

بعدن نوشت: قصد داشتم امشب یک مطلب حال‌خوب‌کن بنویسم وقتی این خبر را خواندم به معنای واقعی کلمه حالم گرفته شد و هنوز حالم سرجایش نیامده و در بهتم..

  • ۴ نظر
  • ۱۱ اسفند ۹۸ ، ۰۱:۱۵
  • هانیه معینیان


قطعا همه‌ی آدمها یک گنجینه درونی دارند. هیچ آدمی کودن آفریده نشده است. نمی‌شود انسان باشی و بیهوش باشی! نه آن هوشی که به ریاضی و فیزیک و پزشکی و مهندسی محدود می‌شود منظورم هوش به معنای کلیست هوش آدمیزادی...
یادم هست زمان مدرسه مهمترین کلاس، ریاضی بود. یادم نمی‌آید کلاسی از ریاضی مهمتر بوده باشد. کلاس هنر و ورزش و انشا اما، از آن کلاس‌هایی محسوب می‌شدند که فقط آمده‌بودند کنداکتور مدرسه را پر کنند؛ چیزی شبیه سریال‌های تکراری تلویزیون که هرچند وقت یک‌بار سروکله‌شان پیدا می‌شود. به خاطر همین هر معلمی با هر رشته‌ی دانشگاهی می‌توانست جایش را پر کند. آدم‌های باهوش و زرنگ کلاس هم آدم‌هایی بودند که نمره‌شان در ریاضی و علوم بیست بود. آنهایی که خوب می‌نوشتند یا تند می‌دویدند آدم‌های مهمی نبودند؛ ارزششان در حد همان کلاس ورزش و انشای الکی بود. ماها اینطور بزرگ شدیم؛ اینطور در ذهنمان شکل گرفت که آدم‌های موفق و باهوش آدمهایی‌اند که خوب ریاضی می‌فهمند، مسئله را زود حل می‌کنند و جواب سوالهای علوم را درست می‌دهند. ماها اینطور بزرگ شدیم و اصلا حواسمان به شمع هجده سالگی تولدمان نبود به حادثه‌های سال کنکورمان که فقط همان یکبار اتفاق افتادند. رویایمان در هفده، هجده سالگی قبولی درکنکور بود، به‌جای هر رویای شیرین دیگری...و آنقدر این رویا را دست‌نیافتنی و شیرین پنداشتیم و انقدر غرق در این رویا شدیم که اصلا خودمان را ندیدیم؛ فقط همسو شدیم با جماعت و این غول کنکور را هرروز بزرگتر و ترسناکتر کردیم. خودمان را ندیدیم که شاید اصلا برای این راه ساخته نشده بودیم؛ شاید قرار بود شاعر شویم یا کارگردان یا نقاش یا حتی یک انیماتور...
واقعا آیا همه‌ی بچه‌های زمین باید دکتر حسابی و پروفسور سمیعی شوند؟! دنیا به علامه طباطبایی نیاز ندارد؟ دنیای ما بهروز شعیبی و حسن روح‌الامین و قیصر امین‌پور و محمود فرشچیان نمی‌خواهد؟! رزا منتظمی و طاهره صفارزاده چطور؟ علیرضا دبیر و حمید سوریان هم همان یک نسخه ازشان کافی بود؟
کفگیرمان ته دیگ خورده، نابغه‌هایمان ته کشیدند و فرهنگمان دارد له‌له می‌زند برای پرورش یک آدم نابغه؛ که اگر اینطور شود انقدر چشممان دنبال آن‌ور آبی‌ها نیست و دهانمان آب نمی‌افتد برای جایزه‌هایشان...
  • هانیه معینیان

بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا...