جهان یک زن

من هدهدم، صفیر سلیمانم آرزوست

جهان یک زن

من هدهدم، صفیر سلیمانم آرزوست

سلام خوش آمدید

دل‌تنگی یک عکس...

چهارشنبه, ۲ مهر ۱۳۹۹،


محله ما یک خیابان دارد به نام برادران افراسیابی. به نظر من گل سر سبد خیابان‌های پیروزی همین خیابان است. برادران افراسیابی گمان نکنید دو نفر بودند یا حتی سه نفر؛ برادران افراسیابی پنج نفر بودند که اولین شهیدشان هم کوچکترین برادر بوده که در سن ۱۲ سالگی شهید شده‌است؛ شهید انقلاب. چهار برادر دیگر اما در دفاع مقدس شهید شده‌اند و دو برادر دیگر هم جانباز  شده‌اند.

دیوارنگاره خیابان پیروزی تا سالها پرتره پنج شهید بود. به همان روش معمول که خیلی جاها دیده‌ایم. ولی امسال دیوارنگاره تغییر کرده‌است. تصویری خلاقانه و بسیار زیبا از خانواده افراسیابی با محوریت پدری که از دنیا رفته‌است و مادری که هنوز زنده‌است ولی دل تنگش همان جاست؛ بین پنج پسر شهیدش و همسرش... 
دست مریزاد به خانم مژگان حبیبی طراح این اثر بسیار زیبا.

پی‌نوشت: برای من مادران شهدای دفاع مقدس الگو هستند. مخصوصا مادرانی چون مادران برادران افراسیابی. وگرنه کاراکتر کلیشه‌ای و نخ‌نمای نرگس آبیار در فیلم شبی که ماه کامل شد نه تنها برایم جذابیتی ندارد بلکه مورد مناسبی برای روایت و الگوبرداری هم نمی‌دانم.

 

نظرات (۴)

  • پرستوی عاشق
  • سلام بانو...

    منظورتون فیلم شیار 143 نبود؟

    راستی مشکل بیان رو همه دارن این روزا

    از فایرفاکس استفاده کنید احتمالا حل میشه

     

    حقا که خوب الگوهایی انتخاب کردید

    مادران شهدای مدافع حرم هم عجیب دوست داشتنی و الگو هستن....

    پاسخ:
    سلام بانوجان

    خیر. دقیقا منظورم وقتی که ماه کامل شد بود :) در مطلب بعدی توضیح دادم.
    ممنونم می‌دانستم ازتان می‌پرسیدم.



    بله بله. همه مادران شهدا....

    واقعا کیف کردم ... دم اون  و شما و همه گرررررررررم !

    پاسخ:
    ممنونم لطف دارید
    دم شما هم گرم که خواندید

    سلام

    آدم گاهی پای صحبت بعضی از این زن ها مینشینه در مقابلشون احساس حقارت میکنه...

    توی یکی از برنامه ها با همسر شهیدی صحبت میکردن و مجری در آخر ازشون پرسید بابت اینکه پدر فرزندانتون رو دادید رفت از خدا و اهلبیت چی میخواید؟

    اون خانم جواب دادن:

    ما که چیزی ندادیم که حالا از خدا و اهلبیت طلبکار باشیم...

    همش یه جان ناقابل دادیم... چه ارزشی داره که بخوایم طلبکار باشیم...

    اهلبیت خودشون کارشون رو بلدن و بنده پروری میکنن... اما من طلبی ندارم... هر چی دادن شکر... ندادن هم شکر...

    ما در مقابل اونها چیز باارزشی نداریم که بخوایم طلبکار باشیم...

     

    خیلی از نگاه اون زن جوان متحیر موندم...

    و خدا رو شکر کردم بابت همچین زنان عظیمی در کشورم...

    گویا این خانم همسرشون رو تحریک و تشویق میکنن برای شرکت در جنگ سوریه...

    پاسخ:
    سلام و ممنون از نظرتان
    بله. بنده خودم روایت هایی می‌شنوم که واقعا تعریف زن برایم تغییر می‌کند ...
  • حسن صنوبری
  • عالی

    پاسخ:
    ممنون از شما

    ارسال نظر

    نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.

    بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا...