منصور
- ۰۰/۱۰/۱۵
سلام. چند نکته از زاویه خودم عرض کنم:
فیلم اساساً روی وجه خارج از خانه شهید متمرکز بود و طبیعی بود که نقش خانم ها رو کمتر نشون بده.
درباره تصویرسازی از همسر شهید، موافقم که بد ترسیم شده بود. درباره همسر شهید ستاری چیزی نمیدونم؛ اما شخصیت هایی رو میشناسم که مسئولیت های مشابه داشتن/ دارن و همسرشون مدل فیلمی همسر شهید ستاری در فیلم منصور بوده؛ حتی بی درک تر و نپخته تر. بنده حتی شهدایی رو میشناسم که در منزل آسودگی نداشتن از دست همسرانشون. شهیدی رو دقیقاً میشناسم که درددل میکرد از اوضاع منزل و حتی وویس درددلشون رو هم همچنان نگه داشتم روی لپ تاپم.
همسر شهید ستاری حتماً انسان شریفی بودن و هستن. اما این نکته هم هست که واقعا نقش همسر یک شهید صاحب مقام و مرتبه های بالا در کشور، میتونه در واقعیت به همین تلخی و یا تلخ تر باشه. بنده نظرم اینه که حتی لازمه برای الهام بخشیدن به همسران و مادران کشورمون، اینا روایت بشه که برخی از بزرگان این مملکت، سر کارشون از هزار نفر می کشیدن و در منزل هم که می رسیدن دریغ از درک و فهم و آرامشی که نیاز داشتن.
و البته تأکید میکنم که این موارد، یک در هزاره. عمدتاً همسران شهدای ما، فهمیده و الگو هستند، از جمله همسر شهید ستاری. ولی جای تمرکز بر روی اون نوع روایتی که عرض کردم هم خالیه. خصوصاً از جنبه فرهنگی که به دختران و همسرانمون نشون بده پشت صحنه شغل همسرانشون چه خبره. حالا نظامی یا غیرنظامی.
ممنون بابت مطالب خوبی که می نویسید. بنده با رغبت می خونمتون و لذت می برم از انصاف، فهمیدگی و زاویه ی نگاهتون. این حد از انصاف و این میزان از درک و فهم رو در طول سالیان وبلاگ نویسیم بسیار معدود دیدم. موفق باشید.
سلام و احترام
بنده منظورم این بود که فیلم متمرکز بر تلاش شهید در خارج از خانه بوده و طبیعیه که کمتر به نقش و شخصیتپردازی خانمها توجه کنه. بنابراین زن قصه افتضاح و دور از حقیقت از آب دراومده.
حتی بخوام بیشتر توضیح بدم، میتونم بگم در نقش خارج از خانه هم فقط روی پروژهی موج تمرکز داشت و اصلاً به نقش و شخصیتپردازی شهید در ادارهی سالهای پایانی جنگ، فرماندهی نیرو، مسئلهی سربازی جوونها که شهید ستاری روش کار کرده بود، و خیلی مسائل دیگه توجهی نکرد. دیگه چه برسه به اینکه نویسنده بخواد وقتشو صرف شخصیت و نقش خانمهای پیرامون شهید بکنه. (درست یا غلط بودن موضوع رو کاری ندارم. میگم هدف فیلم نقش شهید ستاری در پروژهی موج بود و بهنظرم خیلی هم این بخش ماجرا رو خوب درآورده بود.)
دربارهی قسمت دوم، همینایی که میگید هم عالیه. این روی سکه هم باید روایت بشه. هم ابعاد غلط شهدا نشون داده بشه، هم همسرانشون. حتی روی برخی از فرزندان شهدا هم میشه حرف زد که چه کردن و کجا رفتن.
دقیقاً مشکل ما اینه که توی این روایت کردنها کاملاً به یک نتیجهی از پیش تعیینشده میرسیم: یک شهید با مختصات انسان عالی و یک همسر همراه و درجه یک که کلی سختی کشیده.
از این جنبهی نگرش، همسر شهید ستاری بسیار شریف هستن و چهقدر بزرگوارند که این طرز روایت رو بخشیدن، ولی فیلم منصور از معدود کارهایی بود که حداقل کلیشهی همسر همراه رو به هم زد.
در قسمت آخر هم بیتعارف عرض کردم. منصفانه و بیعقده نوشتن از حقوق زن رو بنده فقط در وبلاگ شما و مهتدی دیدم. برای هیچکدومتون هم تا به حال نظر نذاشتم، اما لازم دونستم که اینجا بگم حتما.
موفق باشین.
.
سلام
برعکس شما منصور رو بیشتر از چ دوست داشتم.
درباره چگونه نمایش دادن زنان باهاتون موافقم، خیلی رو اعصاب بود.
حُسن مهم منصور این بود که فقط روی یک جنبه شهیدستاری تاکید کرده بود و همه چیز رو از صفر تا صد تعریف کرد. بحث ساخت هواپیما... اینکه از این شاخه به اون شاخه نپرید و پراکنده نساخت، یه حُسن مهمه.
اینکه صدتا موضوع رو نگفت که همه بشه علامت سوال، یه حُسن مهمه. ولی خب یه تیکه فیلم اشکال جدی وجود داشت، اونجا که رفتن توی سوله و گفتن برام لباس کار بیارین، عملاً هیچکاری نکردن. در حالیکه تو خاطرات خوندم که اون شب، شهیدستاری تا ۳ صبح سر کار بودند و مشغول سیمکشی زیر هواپیما، اتفاقاً یکسری هم تا آشیانه میرن و برمیگردند. ابن خردهروایت، واقعاً تو داستان نصفه و نیمه مونده بود.
فیلم چ خیلی قوی بود و جشنواره دیدمش، واقعاً در صحنه سقوط هلیکوپتر ترسیدم، اینقدر که طبیعی بود.
ولی مشکلش این بود که چمران حاتمیکیا با شهید دکتر مصطفی چمران، جز شبها چهره، از زمین تا آسمون فرق داشت. اینو کسی بهم گفت که چمران رو میشناخت. به نظرم فیلم چ، بیشتر از چمران، داستان زندگی شهید اصغر وصالی بود.
شرمنده طولانی شد.
ملتمس دعا
چقدرر حرفاتون همونایی بود که منم دوست داشتم بنویسم. تنها چیزی که میخوام اضافه کنم اینه که فیلم یه جورایی تصویر یه شخصیت بیمنطق از شهید ستاری نشون داده بود؛ در صورتی که همون بیقانونی یا بیاعتنایی به قانون میتونه طوری تصویر بشه که منطقی باشه.