جهان یک زن

من هدهدم، صفیر سلیمانم آرزوست

جهان یک زن

من هدهدم، صفیر سلیمانم آرزوست

سلام خوش آمدید

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تجاوز» ثبت شده است

درست هفت ماه پیش، یک افسر پلیس در لندن،  زنی 33 ساله را به بهانه نقض قوانین «کووید 19» در خیابان دستگیر می‌کند. بعد به او تجاوز می‌کند، او را خفه می‌کند، بدنش را می‌سوزاند و در یک برکه می‌اندازد. یک هفته بعد جسد آن زن پیدا می‌شود جسد «سارا اورارد». 
سه شب بعد مردم به خواست یک نهاد مدنی، تجمعی به پا می‌کنند. قبل از آن، وزیر کشور مخالفت خودش را با برگزاری تجمع اعلام می‌کند به همین خاطر به همه روسای پلیس اعلام می‌کند. گفتگوها به نتیجه نمی‌رسد و مردم از دادگاه علیه پلیس شکایت می‌کنند، ولی دادگاه هم طرف پلیس می‌ایستد. مردم در 13 آوریل دور هم جمع می‌شوند. نور گوشی هایشان را روشن می‌کنند، گل‌هایشان را در خیابان می‌گذارند و اعتراض سکوتشان را ادامه می‌دهند. 
با وجود اعتراض آرام مردم، پلیس شروع به سرکوب آنها می‌کند و چند نفر از آنها را دستگیر می‌کند. برخورد خشن پلیس با تجمع آرام مردم واکنش‌های زیادی را بر می انگیزاند. با وجود اعتراضات به دستگیری آن چند نفر  و حتی برگزاری تجمعی دیگر در اعتراض به این روند پلیس، سه نفر از اعضای آن نهاد مدنی جریمه مالی می‌شوند.

 این یک متن دفاعیه نیست، بلکه یادداشتی برای نشان دادن یک تهاجم رسانه‌ایست. بر اساس آخرین اسناد تا الان، یک زن در ایران بدون ضرب و جرح و ظاهرا فقط به علت سکته در اداره پلیس جان می‌دهد و زنی دیگر در لندن توسط یک افسر پلیس مورد تجاوز قرار می‌گیرد، کشته می‌شود و سوزانده می‌شود ولی بازتاب رسانه‌ای آن‌ها خیلی تفاوت داد؛ نتایج جستجوی "mahsa amini" در گوگل 61 میلیون است و نتایج جستجوی Sarah Everard"" کمتر از دومیلیون! درحالیکه مهسا کمتر از یک ماه فوت شده و سارا بیشتر از هفت ماه!

نکته جالب اینجاست که خانم Ingala Smith پژوهشگر این حوزه در انگلیس گفته که «به قتل سارا اورارد خیلی توجه شده و به قتل‌هایی که قبل از او و بعد از او اتفاق افتاده مثل قتل زنان سالمند توجهی نشده است!» گویی ارزش‌های خبری در رسانه‌های امروز برگرفته از ذات خبر نیست بلکه به سیاست آن رسانه مربوط است.

بی‌بی‌سی یک فیلم هم از زدوخورد پلیس انگلیس با تجمع مردم معترض به قتل و تجاوز سارا اورارد پخش نمی‌کند، به جایش در تحلیل درگیری آن روز طرف پلیس را می‌گیرد و می‌گوید «تامین امنیت یک کشور خیلی مهم است» یا اینکه «باید توجه کرد این تجمع به گسترش کرونا کمک می‌کند!» ولی از این طرف در وضعیت فعلی هرروز فیلم‌هایی از اغتشاشات ایران و به طرفداری آن‌ها می‌گذارد. هیچ سلبریتی راجع به سارا اورارد حرف نمی‌زند؛ سه نفر مجری هم که در این‌باره نظر می‌دهند فقط در جملاتی کوتاه می خواهند که به مردم اجازه اعتراض مسالمت‌آمیز را بدهند. 

این مورد فقط به مرگ سارا اورارد مربوط نمی‌شود. کسی برای زنان سیاه‌پوستی که توسط پلیس آمریکا کشته می‌شوند صدایش در نمی‌آید؛ طبق مقاله «گاردین» نزدیک به 250 زن از سال 2015 تا 2020 توسط پلیس کشته‌شدند که اکثرشان سیاه‌پوست بوده‌اند. 

یا کسی برای دختر 21 ساله‌ای که چند ماه پیش در فرانسه به دلیل شلیک پلیس فرانسه کشته‌شده هشتگ نمی‌سازد؛ دختری که فقط مسافر خودرویی بوده که راننده‌اش دچار تخلف شده...


اینها یعنی ما در محاصره رسانه‌ایم. آنها می‌گویند ما به چه چیزی فکر کنیم، به چه چیزی بیندیشیم و برای چه چیزی واکنش نشان دهیم. اینها یعنی رسانه‌ها مدام آنچه که می‌خواهند را تکرار می‌کنند و ما را وارد بازی می‌کنند؛ بعد ما می‌شویم بلندگوی آنها و دوباره در رسانه شخصی‌مان حرفشان را تکرار می‌کنیم. درواقع ما فقط صدای مردمی را می‌شنویم که خودشان یک بلندگو دارند؛ خودشان یک تریبون دارند. صدای آن‌هایی که در توییتر و اینستاگرام هستند و حرفهای شیک و بروز می‌زنند . کسی از معضلات زنان سالمند چیزی نمی‌گوید، کسی از مشکلات زنان خانه‌دار حرفی نمی‌زند، کسی از زنان سرپرست خانوار چیزی نمی‌گوید، کسی از معضلات دختران مجرد سن بالا چیزی نمی‌گوید. 
چون حرف زدن از اینها برای کسی آب و نان ندارد...

  • ۰۶ مهر ۰۱ ، ۰۰:۵۵
  • هانیه معینیان
تا به حال دو فیلم با موضوع تجاوز دیده‌ام؛ اولی «من مادر هستم» فریدون‌‌جیرانی و دومی «جاده قدیم» منیژه حکمت. با اینکه موضوع اصلی هردو فیلم یکی است ولی روایت‌ها کاملا متفاوت است.
فیلم اول از «تجاوز معشوق» یا همان تجاوز فرد آشنا صحبت می‌کند و فیلم دوم درباره تجاوز فردی غریبه است. هر دو فیلم را پیشنهاد می‌کنم که ببینید ولی آنچه بیشتر نیاز به بررسی دارد فیلمی است که جیرانی در سال ۹۱ ساخته است. ما زن‌ها همه‌مان یک ترس درونی ناشناخته از تجاوز داریم؛ مفهومی که در تاریکی،خیابان، تنهایی و... تشدید می‌شود. ولی واقعیت چیز دیگری‌ست؛ واقعیت این است که گاهی آنکه ترسناک‌تر است نه آن مرد غریبه بلکه مردی‌ست که او را می‌شناسیم. مفهوم ترس از غریبه را در بچگی یادگرفته‌ایم ولی شاید هیچ وقت نیاموختیم که همه غریبه‌ها شایستگی این را ندارند که آشنا شوند! و ما تا کجا و با چه افرادی باید پیش برویم و کجا باید ترمز کنیم. قطعا گناهکاری که از اعتماد یک نفر سوءاستفاده می‌کند شقی‌تر از گناهکاری‌ست که هنوز اعتمادی ایجاد نکرده‌است؛ ولی مهم این است که ذات گناه یک چیز است.
 گناهکار،گناهکار است؛ چه با دلیل، چه بی دلیل. قربانی هم قربانی‌ست؛ چه خود تقصیری نداشته‌باشه چه داشته‌باشد. گناه راه خودش را می‌رود؛ شومی خودش را به‌جا می‌گذارد و میرود و شاید هم هیچ‌وقت نمی‌رود. 
 خودمان... فقط خودمان  باید حواسمان را خوب جمع کنیم؛ که نه تنها باید از تنهایی خود از عبور در خیابانی تاریک واهمه داشت  بلکه همان‌قدر و حتی بیشتر باید از رابطه‌ها ترسید...
 

پی نوشت: موج metoo# سه سال پیش در جهان اتفاق افتاده‌است؛ آنقدر هم جنجالی و پر هیاهو بوده‌است که بعد از مدتی از نفس افتاده. جهان امروز هم جهان چاپارخانه و کبوتر نامه‌بر و اینها نیست. کوچکترین اتفاقی در یک جای دنیا صدایش در آنور دنیا می‌پیچد. چطور می‌شود جریان #me_too در زمان همه‌گیریش در سال ۲۰۱۷ آنقدر پرسر و صدا و همه‌گیر نمی‌شود که این روزها شده است؟ آن هم درست بعد از تجاوز سی نفره مردان اسرائیلی به یک دختر نوجوان؟!!!

 

  • ۰ نظر
  • ۱۲ شهریور ۹۹ ، ۰۳:۴۹
  • هانیه معینیان

بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا...