جهان یک زن

من هدهدم، صفیر سلیمانم آرزوست

جهان یک زن

من هدهدم، صفیر سلیمانم آرزوست

سلام خوش آمدید

من این نماهنگ را خیلی دوست دارم. هم آهنگش را، هم شعرش را، هم صدای خواننده و هم تصاویرش را. این نماهنگ را در صفحه پارالمپیک دیدم؛ کاملا هم اتفاقی. چون فکر میکنم در صفحه اصلی نبود. این نماهنگ گویا هیچ جا نیست! نه تنها نماهنگ که حتی آهنگ تنهایش هم جایی نبود. من که در گوگل پیدا نکردم. در خبرگزاری‌ها نیست؛ حتی در صفحه حجت اشرف زاده نیست. 

مردم که سرگرم پست و استوری‌های کرونا و دعواهای سیاسی خودشان هستند. صدا و سیما هم حتی بازی‌ها را کامل پوشش نمی‌دهد باز دم صفحه پارالمپیک ایران گرم که خیلی خوب تا اینجا عمل کرده است، حتی بهتر از صفحه المپیک ایران. غیر از پوشش خبری برای همه بازیکنان ایرانی فیلم معرفی کوتاه ساخته‌است.

 

من نمی‌خواستم دیگر پست ورزشی بگذارم؛ حداقل الان نمی‌خواستم بگذارم. در فکرم بود پایان پارالمپیک یک پست بگذارم. ولی الان در این چند روزی که از مسابقات میگذرد آنقدر آنها که کارشان پوشش رسانه‌ای است در خواب سنگین به سر می‌برند که تصمیم گرفتم خودم این پست را بگذارم. حالا مگر اینجا چقدر خواننده دارد؟ مهم نیست برایم. مهم این است که در این بی‌صدایی یک صدایی بلند شود.

خداقوت به همه بازیکنان پارالمپیک ایران که همیشه در آرامش و به دور از هیاهو رسانه‌ای با امید بالا و همت خودشان بهترین عملکرد را برای ایران کسب می‌کنند. دم همه‌شان گرم...

 

نماهنگ پارالمپیک

 

  • ۹ نظر
  • ۰۸ شهریور ۰۰ ، ۱۲:۵۸
  • هانیه معینیان

رسم شده که برای دلداری دادن به زن مصیبت‌زده، زینب«سلام‌الله» را به خاطرش می‌آورند. رسم خوبی‌ست و چه کسی بهتر از زینب؟ آن‌زن حتما مصیبت خودش را مابین مصیبت‌های زینب گم‌ می‌کند. لابد از یک جایی شروع میکند به شمارش؛ می‌گوید من یک عزیز از دست داده‌ام ولی زینب چه؟ زینب برادر، برادرزاده و فرزند از دست داده. یعنی زینب ظهر عاشورا را به خاطر می‌آورد، زینبی که روی تل زینبیه می‌رود تا میدان جنگ را بهتر ببیند، زینبی که شیون می‌کند زینبی که داغ دلش با زمزمه‌های شبانه برادرش تازه می‌شود. ولی این زینب نیست یعنی هست ولی تمام زینب نیست. تازه بعد از عاشورا زینب به تمامه رخ می‌نماید. بعد از اینکه همه اصحاب و جوانان و امام بنی هاشم شهید شده‌اند، آن زمان که زینب می‌ماند و تعدادی زن و کودک و بچه و البته سجادی(ع) که از شدت بیماری در بستر است با گروه زیادی از دشمنانی که هیچ رحمی ندارند حتی به خیامشان. دقیقا آنجا زینب ظهور می‌کند. آنجا که می‌شود فرزند زهرا، آنجا که خطبه می‌خواند مثل زهرا؛ در بازار کوفه، در کاخ ابن زیاد، در کاخ یزید. آنجا که دست کودکان کوچک را می‌گیرد، همه را دلداری می‌دهد، پرستاری از برادرزاده میکند ولی آنچنان خطبه می‌خواند که نه تنها تن ابن زیاد و یزید که انگار کاخ همه ستمگران را به لرزه در می‌آورد. مثل زمانی که فاطمه کوچه به کوچه، خانه به خانه علی(ع) را به یاد مردم میآورد؛ جانشین پیامبر را. حالا زینب داشت خون خدا را به یادها می‌آورد. زینبی که نمی‌گذارد آن مرد شامی نگاه چپ به فاطمه بنت الحسین بیندازد. آنجا که خودش را سپر حضرت سجاد می‌کند و آنقدر محکم میگوید «به خدا قسم از وی جدا نشوم اگر میخواهی اورا بکشی مرا نیز با او بکش» که ابن زیاد خونخوار دست از سجاد(ع) برمی‌دارد. این است زینب همان که در کل بلایای کربلا چیزی جز زیبایی نمی‌بیند‌ و در جواب متلک ابن زیاد «ماه رایت الا جمیلا» را فریاد میزند، زینبی که حالا ما با فرسنگ‌ها فاصله زمانی چیزی از او نمی‌بینیم جز «زیبایی»...

 

 

  • ۳ نظر
  • ۲۹ مرداد ۰۰ ، ۰۳:۱۹
  • هانیه معینیان


اولین باری که زنان ایرانی در المپیک حضور پیدا کردند سال ۱۳۴۲ بود. سه نفر دونده و یک نفر ژیمناست. آنجا همه چهارنفر رتبه آخر را به دست آوردند و به همین خاطر در دو المپیک بعدی هیچ زنی حضور نداشت.
بعد از انقلاب اولین زنی که پایش به المپیک باز شد یک تیرانداز بود؛ لیدا فریمان. در دو المپیک بعدی هم ما فقط نماینده تیرانداز زن داشتیم. المپیک ۲۰۱۲ اما اولین حضور پررنگ زنان بود. درست است ما در ورزش زنان برعکس مردان شگفتی نداشته‌ایم ولی با یک روند آرام و پیوسته رو‌به‌رو هستیم و این نوید پیروزی‌های بیشتر را می‌دهد.

نازنین ملایی ادامه‌دهنده راه «هماحسینی» و «مهسا جاور» بود؛ اگر جاور به مقام ۲۸ رسید نازنین ملایی توانست به مقام یازدهم برسد و این پیشرفت خیلی خوبی برای روئینگ زنان است.

در تیراندازی که سابقه‌دارترین ورزش زنان ایران در المپیک است می‌توانستیم بهتر باشیم ولی بد هم نبودیم. اگر «الهه احمدی» که بهترین رتبه را تا به حال برایمان کسب کرده کنار بگذاریم رو به جلو بودیم؛ نجمه خدمتی، هانیه رستمیان، فاطمه کرم زاده، آرمینا صادقیان، تیم چهارنفره تیرانداز زنان ایران،دمتان گرم

ناهید کیانی اما کارش از همه سخت‌تر بود درست مثل «سارا خوش‌جمال‌فکری» که اولین تکواندوکار زنی بود که وارد المپیک شد. کارش سخت بود چون جای یک حلقه آن وسط خالی بود. هوگو باید از «کیمیا» به دستش می‌رسید ولی نرسید و او اسما چندمین تکواندوکار زن ایرانی بود ولی رسماً مانند سارا اولین بود! البته ملیکا میرحسینی و  کیمیا همتی هم در بازی تیمی چهارنفره  با بازی درخشانشان ما را صاحب مدال نقره کردند که البته فعلا به حساب نیامد.

ثریا آقایی اما اولین بود و در این اولین حضورش هم یک برد تاریخی داشت و هم تحسین رئیس فدراسیون بدمینتون را برانگیخت. 

فرزانه فصیحی، دختر باد؛ «سیمین صفامهر» در ۱۹۶۴ یکبار در این مسیر قدم گذاشت ولی فرزانه خیلی بهتر از او این مسیر را ادامه داد گرچه به فینال نرفت ولی در اولین دور مقدماتی در بین نه نفر اول شد و این تازه اول راه دونده‌های ماست...

 یک کاراته بود و حمیده عباسعلی... حتی فدراسیون جهانی کاراته هم برایش پست نوشته بود. با اینکه دو برد در این میدان به دست آورد ولی پای مصدومش اجازه ادامه این راه را به او نداد که اگر میداد حتما روی سکو بود. سارا بهمنیار هم اولین بازی‌اش را طوفانی شروع کرد ولی روز، روز ما نبود...

و اما سیمین رضایی اولین داور زن ایرانی که با المپیک رسید با داوری های خوب و بی نقصش در مقدماتی پای قضاوتش به نیمه نهایی هم باز شد

خدا قوت جانانه به همه‌تان. مهم نیست که مدالی نگرفتید ولی همین حضور پر تلاشتان چندین قدم ما را به پیش برد. خدا را چه دیدید شاید قدم بعدی مدال باشد...

 

* «همه برای ایران» شعار کاروان المپیک ایران در توکیو بود.

  • ۵ نظر
  • ۱۷ مرداد ۰۰ ، ۱۶:۱۲
  • هانیه معینیان

 

یکی از کلیشه های جنسیتی رایج و سودآور هم راستا با جهان سرمایه‌داری استفاده از زن به عنوان یک کالاست. یعنی در جهانی که همه به دنبال مصرف بیشتر و سود بیشتر هستند کالاانگاری امری عادی می‌شود. کالاانگاری برای فروش کالای بیشتر! زنان در این قضیه سردمدار هستند و استفاده از زیبایی زنان، بدن زنان، جذابیت جنسی زنان هم چنان یکی از بهترین روش های سودآوری شناخته میشود. درحالی که امسال قبل و حین المپیک زنان ورزشکاری از جمله ورزشکاران آلمان و نروژ به لباس نیمه عریان خود اعتراض کردند و جهان را با این چالش روبه رو کردند که « ورزش که همان ورزش است پس چرا لباس زنان عریان تر از لباس مردان است» و حتی برای تغییر این لباس ها جریمه شدند درست در همین زمان و همراه با روشنگری زنان ورزشکار و درحالی که جهان دارد به این شی‌انگاری زنان واکنش نشان میدهد در ایران خودمان ما با یک پسرفت تاریخی رو به رو میشویم! بعد از تبلیغ بی محتوای شکلات پارمیدا حالا با تبلیغ بی‌محتواتر بستنی دومینو روبه روییم. استفاده از زن به عنوان ابژه جنسی برای فروش بیشتر...

یقین دارم اگر کوتاه بیاییم این سریال ادامه خواهد داشت.

  • ۵ نظر
  • ۱۵ مرداد ۰۰ ، ۰۰:۱۵
  • هانیه معینیان

 

حسن یزدانی عزیز حسن یزدانی پهلوان نتوانستم جلوی اشکهایم را بگیرم. اینبار نه فقط برای اینکه ما نتوانستیم طلا بگیریم، برای اینکه «تو» نتوانستی طلا بگیری. درحالی که به وضوح تو بهتر بودی. حقت طلا بود؛ خوب جنگیدی، خوب دفاع کردی.

با تمام وجود امیدوارم در المپیک پاریس باز هم برای ایران بجنگی پهلوان ایران...

  • ۰ نظر
  • ۱۴ مرداد ۰۰ ، ۲۳:۵۸
  • هانیه معینیان

 فیلمی برای کیمیا علیزاده ساخته شده‌است که در آن کیمیا درباره گذشته و حال خود کوتاه صحبت می‌کند. وقتی آن فیلم را دیدم عمیقا دلم برایش سوخت. حتی ثانیه‌ای نمی‌شود مسیح علی‌نژاد را با کیمیا علیزاده یکی دانست، هرچند راهشان یکی باشد. تاریخ می‌گوید آنچه که باعث شده راهشان یکی شود خودخواهی‌ست نه چیز دیگر‌. کیمیای گذشته‌ای که مدالش را به شهدای مدافعان حرم و شهیدی گمنام اهدا میکند، اینکه به شهادت شهید حججی واکنش نشان می‌دهد اینکه مهمترین اتفاق بعد از مدال گرفتنش را تبریک رهبر میداند با نامه‌ی زمان مهاجرتش با حرفهای فیلمش زمین تا آسمان فرق دارد و من نه این را باور دارم نه آن را. کیمیا فقط می‌خواهد همه نیروها را جمع کند تا خودش بالا برود. همه برایش شبیه یک نردبان‌اند‌ تا ازشان بالا برود؛ اگر در ایران باشد یکجور حرف میزند اگر در آلمان و هلند باشد جور دیگر. در همین المپیک هم من چیزی جز خودخواهی نمی‌بینم. ناهید کیانی خیلی بزرگوارانه از کیمیا می‌گوید، همه تقصیرها را می‌اندازد گردن المپیک سیاست‌زده. ولی اگر کیمیا این نبود، اگر فقط خودش را نمی‌دید المپیک هیچ‌وقت نمی‌توانست آنقدر سیاسی شود. کیمیا زودتر از همه می‌دانست که جایی در المپیک توکیو ندارد چون سهمیه‌اش را کسب نکرده‌است‌ ولی وقتی گفتند «بفرما زیر پرچم پناهجویان مسابقه بده» پذیرفت. حتی وقتی فهمید کمیته المپیک هرکاری می‌کند که روبروی ناهید بایستد باز هم برایش اهمیت نداشت؛ ایران که هیچ به دوستش هم پشت کرد. دوستی که می‌دانست چقدر تحت فشار است، می‌دانست پشتش ایستاده‌بوده و گفته‌بود «هیچ‌کس حق ندارد درباره مهاجرت کیمیا قضاوت کند». اهمیت نداشت چون فقط خودش را می‌دید. 
این روزها می‌گذرد، فقط حافظه تاریخی مردم است که می‌ماند. ویکی پدیا می‌گوید نصیری اولین مدال‌آور المپیک است، حبیبی اولین مدال‌آور طلای المپیک، ولی حافظه مردم فقط تختی را به یاد دارد. تختی که خوب بلد بود وطن را از سیاست جدا کند؛ خوب بلد بود که  «خودخواه» نباشد... 

  • ۳ نظر
  • ۰۶ مرداد ۰۰ ، ۰۰:۳۱
  • هانیه معینیان

پارسال در روز عفاف و حجاب مطلبی نوشتم. درجایی از متن نوشته بودم « تا زمانی که تعریفمان از حجاب کامل چادر باشد به بیراهه افراط رفته‌ایم‌. البته که قطعا حجاب برتر، چادر است ولی این فقط یک انتخاب است حتی اگر بگوییم مستحب موکد است باز هم مستحب است و جزو واجبات محسوب نمیشود» الان که به این متن نگاه میکنم می‌بینم چقدر دور از زمانه است! این متن به درد دهه شصت میخورد نه الان که وقتی متن برای حجاب برتر می‌نویسم بعضی‌ها می‌گویند «این فقط یک انتخاب دلی است» یا «کجای دین گفته چادر برتر است» یا اینکه می‌گویند «انتخاب چادر یا مانتو مانند انتخاب قورمه سبزی یا قیمه است! یکی این را می‌پسندد و دیگری آنرا و چه کسی میگوید کدام برتر است»؟ یا می‌گویند «چادر ارزش ذاتی ندارد بلکه ارزشش عرضی و برآمده از جامعه و فرهنگ است» ... و بعد برای یکی به این خاطر که بعد از چندین سال چادری بودن عبا را انتخاب کرده( عبا در معنای اصلی خودش همان چادر است ولی در معنای جدید و غیرمصطلح آن به معنی مانتوی گشاد و بلند به کار میرود)دست و هورا بکشند و بگویند آفرین به جرئت و درایت و شجاعتت قهرمان! و اینطور که اینها می‌گویند من چادری اگر در گرمای سوزان تابستان، بچه به بغل، با بار و بندیل و اثاث و همه موقعیت‌های سخت دیگر چادر به سر دارم هیچ ارزش معنوی ندارد؛ انتخاب دل است دیگر، دین که آن را انتخاب نکرده... و این افراد گمان هم نمی‌کنند که ممکن است یکی چادر را چون انتخاب دین است دلی دوست داشته باشد... 

 

🔹من سعی کردم در متنی کوتاه و با بضاعت خودم و مهمتر بضاعت رسانه امروز این متن را بنویسم: 

 مفسران و اهل لغت برای جلباب چند معنی ذکر کرده‌اند ولی جلباب در بسیاری از کتب لغت و تفسیر به پوششی سراسری اطلاق می‌شود که روی سر می‌افتد و تا روی پاها ادامه می‌یابد. برای مثال ابن عباس جلباب را اینطور معنا کرده «الردا الذی یستر من فوق إلی أسفل» یعنی: لباسی که ازبالای اندام زن تا پایین ترین قسمت می آید. علامه طباطبایی بعد از تعریف لغوی جلباب که آن را پوششی سراسری میداند یا روسری، بیان می‌کنند «پوشاندن همه بدن به شناخته شدن به اینکه اهل عفت و حجاب و صلاح و سدادند نزدیک‌تر است» و در جایی دیگر در پاسخ به پرسش کننده‌ای که درباره جلباب از ایشان سوال میکند می‎گویند: «جلابیب» جمع «جلباب» به معنای پارچه‏‌ای است نظیر چادر که تمام بدن زن را بپوشاند.» در تاریخ هم شواهدی بر این مدعا هست. مثلا سید حیدر شیرازی در مقاله خود با عنوان «پوشش زنان در شعر عرب پیش از اسلام» می‌گوید: «جلباب در شعر عرب به معنای پوشش سراسری بدن و بیش از پوشش سر و صورت است. در شعر خنسا از پوشش کامل شب به پوشش کامل جلباب تعبیر شده است.»

 در روایت و حدیث هم اسم جلباب آمده است. مثلا پیامبر درحدیثی پوشش مناسب زن در برابر نامحرم را چهار لباس ذکر می‌کنند. درع( پیراهن)، خمار، جلباب و إزار(شلوار)

 

در مورد پوشش حضرت زهرا در هنگام مهیا شدن برای خطبه فدکیه هم مطالبی وجود دارد. آیت‌الله مجتبی تهرانی در این‌باره می‌گویند:

« در روایات تاریخی در وصف چگونگی خروج ایشان از خانه این‌گونه نقل شده‌است: «لاثَت خمارها علی رأسِها». «لاث»، به‌معنای «پیچیدن» است. «لاث العَمّامه علی رأسه»؛ یعنی عمّامه را بر سر خود پیچید. «خمار» نیز پارچه‌ای بزرگ‌تر از روسری‌های فعلی بوده که تمام سر و گردن را می‌پوشانده است. در آیۀ شریفه هم داریم: ﴿ولیضربن بخمرهن علىٰ جیوبهن﴾. خُمُر، جمع «خمار» است. حضرت وقتی خبردار شدند که مردم از مهاجر و انصار در مسجد گرد آمده‌اند، بلند شده و خِمار را به سر مبارک‌شان پیچیدند؛ به‌نحوی‌که تمام سر و گردن ایشان پوشانده شده بود.

در ادامۀ روایت آمده است: «واشتملت بجلبابها»؛ حضرت جلباب خود را نیز بر سرشان انداختند. «جلباب»، یک پوشش سراسری بود که روی سایر لباس‌ها می‌پوشیدند. همین الآن در مناطق عرب‌نشین، از آن تعبیر به «عبا» می‌کنند. در عُرف ما چیزی شبیه به چادر که پوشش برتر است، بود. ظاهراً پوشش «جلباب» آن‌قدر بلند بود که وقتی حضرت می‌خواستند حرکت کنند، بخشی از آن زیر پای ایشان می‌رفت... »

 

 

🔹در ادامه سخنان بعضی بزرگان را در این باب آورده‌ام:

مرحوم آیت‌الله گلپایگانی: 

«سزاوار است که چادر در نماز ترک نشود، و همچنین در غیرنماز، چون در ایران و بعض بلاد اسلامی چادر جز شعائر است»

آیت‌الله اراکی:

 چادر بهترین نوع پوشش و حجاب است.

آیت الله بهجت:

چادر حجاب پسندیده است.

آیت الله تبریزی:

بهترین نوع پوشش واجب، همان چادر مشکی است که زنهای مؤمنه خود را با آن می پوشانند.

آیت الله صافی:

 چادر و پوشش اسلامی داشتن، جهاد است.

آیت الله سیستانی:

چادر حجاب بهتر است، و سزاوار نیست زنهای مؤمنه بدون چادر خارج شوند.

آیت الله فاضل لنکرانی:

 چادر در کشور اسلامی ایران از مظاهر و شعائر اسلام می باشد.

آیت‌الله مکارم شیرازی:

بدون شک پوشیدن چادر همه‌جا، مخصوصاً در این اماکن(اماکن مذهبی)، اولی است.

آیت الله خامنه‌ای:

حجاب برتر همین چادر ایرانی خود ماست - حقیقتا حجاب برتر است؛ هیچ تردیدی در این نباید داشت.

 

لباس رسمی زن می‌تواند چادر باشد و - همان‌طور که عرض کردم - چادر بهترین نوع حجاب است.البته می‌توان محجبه بود و چادر هم نداشت؛ منتها همین‌جا هم بایستی آن مرز را پیدا کرد. بعضیها از چادر فرار می‌کنند، به خاطر این‌که هجوم تبلیغاتی غرب دامنگیرشان نشود؛ منتها از چادر که فرار می‌کنند، به آن حجاب واقعی بدون چادر هم رو نمی‌آورند؛ چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار می‌دهد.

 

خاطره‌ای از مرضیه حدیدچی:

روزی در همین مسؤولیت با همان وضعیت پوشش مانتو و شلوار و مقنعه خدمت امام رسیدم. حضرت امام در این دیدار خیلی راحت به من گفتند: شما چرا چادر ندارید؟ بگویم احمد برایتان چادر بخرد؟! عرض کردم: حاج‌آقا چادر دارم ولی نمی‌شود با اسلحه و قطار فشنگ و با تجهیزات دیگر از کوه تپه بالا رفت که امام فرمودند: حالا که شما دارید توی شهر کار می کنید...»

 

شاید بتوان تاکید بعضی بزرگان به احترام به شعار الهی از جمله چادر که برگرفته از آیات قرآن به خصوص این آیه است «یاأیّها الّذین آمنوا لاتحلّوا شعائر اللّه» را بتوان در کلام فرانتس فانون جامعه شنای فرانسوی به دست آورد "هر چادری که دور انداخته می شود افق جدیدی را که برای استعمار ممنوع بوده در برابر او می گشاید و پس از دیدن هر چهره بی حجابی، امیدهای حمله‌ور شدن استعمار ده برابر می شود."

 

  • هانیه معینیان

حجاب فقط چادر نیست. میشود بدون چادر هم حجاب کامل اسلامی داشت. اینکه جامعه یا بعضی افراد اینطور القا کرده‌اند که حجاب مساوی چادر است اشتباه فرهنگی‌ست مثل هزاران اشتباه دیگر. اینکه در گذشته به فرد مانتویی طوری نگاه میشد که گویی حجاب ندارد یک اشتباه دیگر است که هیچ‌کدام از این اشتباهات ربطی به اسلام ندارد. اشتباه سنت بوده و فرهنگ. حالا اینکه یک عده آمده‌اند به جای اینکه این فرهنگ را درست کنند فرهنگ غلط دیگری جایگزین کرده‌اند جای تعجب دارد. اینکه چادر به سر می‌کنی یا مانتو به تن یک انتخاب است؛ ولی اینکه جوری ادا دربیاوری که انتخاب مانتو بشود «چرخش قهرمانانه» خیلی مسخره است. مسخره است که از خوبتر به خوب برسی و همه جا جار بزنی. هرچی هم بگوییم، هرچی هم بگویید، هرچی هم بگویند دیگر در برتر بودن حجاب چادر که شکی نیست.

 

اینکه چادر حجاب برتر است یعنی «تو ای زن حق انتخاب داری.» شبیه مخیر بودن بین نماز اول وقت و نماز با تاخیر. هیچ کدامش گناه نیست ولی اولی ثوابش بیشتر است. چادر سر کردن سخت است این را هر آدم عاقلی میفهمد اصلا به قول شهید مطهری تکلیف همراه با سختی است. دیگر در هوای داغ و سوزان تابستان هم باشد سختی‌اش دوچندان می‌شود. با همه این احوال آیا نمیشود چادری بود ولی گاهی مانتو پوشید؟ چرا میشود. دیگر این به سنجش شرایط برمیگردد خودم یادم هست وقتی خواستم از کوه بالا بروم چادر را برداشتم. ولی کوهی دیگر را با چادر رفته ام. گاهی هم به خاطر چادر کاری که دوست داشته ام را انجام نداده ام. خلاصه شرایط است که تعیین میکند چه کار کنی. ولی اگر به خاطر شرایط مجبور شدی چادر را کنار بگذاری این کار را یک صعود به مرحله بالاتر تلقی نکن و در گوشمان جار نزن... میخواهی سختی‌هایت را کمتر کنی بکن، فقط ارزش این «عزیز» را پایین نیاور...

  • هانیه معینیان

 

«روبروی حسنات نشست و به آرامی از او پرسید: یعنی می‌خواهی بگویی که حجاب از ابتدا در اسلام وجود داشته و ایرانیان آن را ابداع نکرده‌اند؟ حسنات گفت: هرگز. در واقع آیه حجاب پیش از فتح ایران به دست مسلمانان و هر نوع رابطه و آشنایی میان آنان نازل شده بود؛ از طرف دیگر حجابی که اسلام آن را واجب کرده با حجابی که ایرانیان قدیم داشتند فرق دارد. برخلاف ایران باستان، در اسلام حجاب یا به تعبیر صحیح پوشش زن را از حضور در عرصه‌های زندگی منع نمی کند...»

 

برگرفته از کتاب کوتاه و کوچک «دو زن و یک مرد» اثر بنت الهدی صدر، دانشمند، شاعر و نویسنده عراقی

 

پی‌نوشت: نقطه‌زن دشمن کاملا اصولی کار میکند؛ وقتی می‌خواهد ایران را بزند می‌گوید « حجاب را عرب جاهلی آورده» وقتی هم میخواهد عرب را بزند می‌گوید « حجاب را ایرانیان ابداع کردند»...

 

  • هانیه معینیان

 

ما آدم‌های امروزی به درد ازدواج نمی‌خوریم! اصلا فضای زندگی مدرن که انسان را خودخواهِ کم صبرِ حق طلبِ بدون تکلیفِ کم مسئولیت بار می‌آورد که حوصله شنیدن حرف مخالف ندارد و نمی‌تواند احساسش را کنترل کند به درد ازدواج نمی‌خورد. انسانی هم که به درد ازدواج نخورد به درد طلاق می‌خورد! وقتی حال و حوصله و تحمل ساختن و تغییر را نداشته‌باشی راحت‌ترین کار را انتخاب میکنی. در این جامعه طلاق روبه افزایش باشد جای تعجب دارد؟! وقتی خانواده‌ها  فرزندان را فردمحور تربیت میکنند نه خانواده محور، وقتی خانواده حواسش به خانواده نیست چه تعجبی از بالا رفتن آمار طلاق؟ همانها که فرزندان حق به جانبی تربیت میکنند که باهوشند، همه چیز در اختیارشان است،مسئولیتی ندارند، کسی حق ندارد نگاه چپ بهشان بیندازد، معلم مدرسه و همسایه و دوست  که هیچ، خاله و عمه و دایی و عمو و مادربزرگ هم حق ندارند بگویند بالای چشمش ابروست‌.

دقیقا در همین جامعه چقدر این فیلم میچسبد، اینکه یکی بدون اینکه در گوشت حرفهایی بزند که نشان از «گربه را دم حجله کشتن» داشته باشد حرفهایی بزند که بوی خوش خانواده را بدهد. چقدر شیرین است این فیلم، چقدر دوست داشتنی است،چقدر عالی ست...
خدا رحمت کند آیت الله مجتبی تهرانی را...

  • هانیه معینیان

بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا...