- ۲ نظر
- ۰۹ مهر ۹۹ ، ۲۳:۲۹
جامعه امروز ایرانی بلد نیست مرد تربیت کند، مردی نه به صدای کلفت است؛ نه به هیکل تنومند و نه به قد بلند. مردانگی بیشتر از هرچیزی با مسئولیت هممعنی است. اصلا «قوامون علی النسا» تمامش مسئولیت است. اینکه امروز همهمان حداقل چندتایی مرد دیدهایم که اصلا مرد نیستند تمامش به خاطر تربیت است. شاید همان روزی که « مادری» را بیش از حد بزرگ کردیم و «پدری» را کمرنگ کردیم به این چیزها فکر نمیکردیم. به این که تربیت مادرانه تنها، پسران لوس، تیتیش مامانی تقدیم جامعه میکند که حالا خودشان را هم نمیتوانند مدیریت کنند چه برسد یک خانواده را.
فضای شهری و مدرنیته به اندازه کافی آدمها را لوس کردهاست ما دیگر بیش از این لیلی به لالایشان نگذاریم...
پینوشت: این متن زمانی به ذهنم آمد که دوستم داشت چند مورد از خواستگاری های جدید و رفتارهای جدیدتر و ناز! و شیک آنها را برایم تعریف میکرد...
محله ما یک خیابان دارد به نام برادران افراسیابی. به نظر من گل سر سبد خیابانهای پیروزی همین خیابان است. برادران افراسیابی گمان نکنید دو نفر بودند یا حتی سه نفر؛ برادران افراسیابی پنج نفر بودند که اولین شهیدشان هم کوچکترین برادر بوده که در سن ۱۲ سالگی شهید شدهاست؛ شهید انقلاب. چهار برادر دیگر اما در دفاع مقدس شهید شدهاند و دو برادر دیگر هم جانباز شدهاند.
دیوارنگاره خیابان پیروزی تا سالها پرتره پنج شهید بود. به همان روش معمول که خیلی جاها دیدهایم. ولی امسال دیوارنگاره تغییر کردهاست. تصویری خلاقانه و بسیار زیبا از خانواده افراسیابی با محوریت پدری که از دنیا رفتهاست و مادری که هنوز زندهاست ولی دل تنگش همان جاست؛ بین پنج پسر شهیدش و همسرش...
دست مریزاد به خانم مژگان حبیبی طراح این اثر بسیار زیبا.
پینوشت: برای من مادران شهدای دفاع مقدس الگو هستند. مخصوصا مادرانی چون مادران برادران افراسیابی. وگرنه کاراکتر کلیشهای و نخنمای نرگس آبیار در فیلم شبی که ماه کامل شد نه تنها برایم جذابیتی ندارد بلکه مورد مناسبی برای روایت و الگوبرداری هم نمیدانم.
قصد نداشتم راجع به مباحث این روزها با موضوع حجاب بنویسم. راستش این بحثهای مداوم و موجهایی که میرود و میآید برایم حوصلهسربر و تکراری شدهاست. ولی بنا به دلایلی تصمیم به نوشتن این متن گرفتم.
میدانید اولین تظاهرات بعد از انقلاب اسلامی علیه رژیم تازه ظهور چه بودهاست؟ تظاهرات در دانشگاه تهران به مناسبت هشت مارس و علیه حجاب و نظام جمهوری اسلامی ایران. دومین تظاهرات هم ۱۸ اسفند با شدت بیشتر با آمدن سیاهی لشگر فمینیستهای خارج کشور اتفاق میافتد. یعنی فقط ۲۵ روز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی. گرچه آنها راه به جایی نمیبرند ولی برای منی که در سال ۹۹ دارم این مطلب را مینویسم این نکته را گوشزد میکنند که حجاب مسئله امروز و دیروز و حتی دهه قبل نیست؛ حجاب جزو مسائل تعدادی قلیل در آغاز انقلاب بوده است. گمان نبرید تعدادشان زیاد بوده، خیر. فقط بلندگویشان بسیار خوب کار میکرده و صدایشان گوش را کر میکردهاست. بعد از تظاهرات هم که فهمیدند با این کارها راه به جایی نمیبرند تصمیم گرفتند با مردم کار داشته باشند نه حاکمیت! تعدادی از همان آدمها با یارهای جدیدشان بلندگویشان را برداشتند و بردند آنور آب و شروع کردند به فریاد زدن تا گوششان به جهانیان برسد تعدادی هم در همین ایران کارشان را ادامه دادند.
در ازایش ما چه کردیم؟! نمیگویم هیچ، چون کارهایی کردیم ولی در مقابل کارهایی که آنها انجام دادند هیچ بود.
حجاب آن زمان مسئله بدنه جامعه نبوده بلکه همین آدمهای بلندگو به دست آنقدر در بلندگوها فریاد زدند که آن را مسئله جامعه کردند. همانطور که گفتم اوضاع از همان ابتدا کاملا روشن بود فقط ما در خواب بودیم و همچنان هستیم. در سال ۶۴ گروهی از زنان دولتی و به اصطلاح انقلابی از امام اجازه خواستند که در کنفرانس نایروبی شرکت کنند تا صدای انقلاب باشند در آنور آب. رفتند و از آن همه هجمه فمینیستهای مهاجر ایرانی یکه خوردند و هیچ نگفتند و برگشتند و حتی بعضی هایشان شدند صدای آن ور آب در ایران! یعنی همان موقع هم فهمیدند بیرون مرزها چهخبر است، دانستند آنها ایستادهاند ولی آن بیرون چقدر دارند علیهشان حرف میزنند. آن موقع که نه فضای مجازی بود، نه بی بی سی فارسی، نه مسیح علینژاد، نه...
بعدش را دیگر کموبیش همهمان میدانیم. با این اوصاف سوال من این است چطور میشود با این هجمه همهجانبه و جنگ روانی شدید و در مقابل سکوت ما و جواب های الکی و کارهای الکیترمان همچنان عده بسیار زیادی چادر به سر دارند و از حجابشان دفاع میکنند؟ از نظر من این سوال مهمی است. وگرنه الان بند کردن به حجاب اجباری و این چیزها خندهدارتر از هر زمان دیگری ست...
پی نوشت: موج metoo# سه سال پیش در جهان اتفاق افتادهاست؛ آنقدر هم جنجالی و پر هیاهو بودهاست که بعد از مدتی از نفس افتاده. جهان امروز هم جهان چاپارخانه و کبوتر نامهبر و اینها نیست. کوچکترین اتفاقی در یک جای دنیا صدایش در آنور دنیا میپیچد. چطور میشود جریان #me_too در زمان همهگیریش در سال ۲۰۱۷ آنقدر پرسر و صدا و همهگیر نمیشود که این روزها شده است؟ آن هم درست بعد از تجاوز سی نفره مردان اسرائیلی به یک دختر نوجوان؟!!!